تبیین مفهوم «اراده حکیمانه شارع» و مبانی و منابع فلسفه حقوق در قرآن کریم
به نقل از خبرگزاری ایکنا1399/9/10کد خبر 139994411617
نویسنده کتاب «فلسفه حقوق در قرآن؛ مبانی و منابع» اظهار کرد: حقوقدانان مسلمان دارای مبانی حقوقی مختلف هستند و یکی از مبانی معروف «اراده حکیمانه شارع» است در واقع ما معتقدیم مبنای حقوق به دست خدای خالق است که ما را آفریده و به نیازهای انسان آشناست لذا او میتواند برای ما قواعد و مقررات حقوقی وضع کند.
(تصویر شماره 1)
(تصویر شماره 2)
فلسفه حقوق دانشی میان رشته ای است که در مورد مبانی و اهداف قواعد حقوقی و تمایزات آن ها از یکدیگر و تشخیص قواعد صحیح بحث می کند. در این رشته نظریه های کلی دربارهٔ حقوق مطرح شده و به تمایزات قواعد حقوقی، اخلاقی و مذهبی و تفاوت قانون خوب و بد پرداخته می شود. فلسفه حقوق قدمتی به اندازه خود حقوق دارد و از وقتی که قواعد حقوقی به منزله اموری مقدس و لازم الاجرا درآمدند، بحث در مورد فلسفه و مبنای ارزش این قواعد، تبیین ماهیت قانون و معرفی ویژگی های مختلف نظام های حقوقی آغاز شد.
فلسفه حقوق از منظر قرآن کریم از جمله مسائل میان رشته ای که تاکنون به اندازه کافی به آن پرداخته نشده است؛ موضوعی که می تواند بسیاری از زوایای اندیشه اسلامی در باب حقوق زنان، قصاص و امثالهم را روشن کند که برای مدتها محل مناقشات فراوانی بوده است. حجت الاسلام والمسلمین سعید داودی، عضو هیئت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به تازگی در کتابی با عنوان «فلسفه حقوق در قرآن؛ مبانی و منابع» به این مسئله پرداخته است. خبرگزاری ایکنا برای بررسی بیشتر این موضوع گفت وگویی با وی انجام داده که متن این مصاحبه در ادامه از نظر می گذرد؛
ایکنا ـ برای شروع بحث خوب است به تبیین مفاهیم اولیه بپردازیم. اساساً منظور از فلسفه حقوق چیست و چه رابطه ای با فلسفه متعارف دارد؟
موضوع فلسفه مضاف سال هاست در کشور ما مطرح شده و هرچند با فلسفه متعارفی که با آن آشنایی داریم یکسان نیست اما بی ارتباط هم نیستند. منظور از فلسفه مضاف، همان فلسفه علم است است که در دل آن حقوق، اقتصاد، معماری، فلسفه فقه و مانند آن مطرح است و مراد، آن نگاه بیرونی و انتقادی به آن مواردی است که مربوط به درون دانش نیست بلکه در حول آن شکل گرفته است. اگر در مورد ابواب فقه و استنباطات فقهی،بررسی کرده و نتایجی حاصل کنیم به آن فلسفه نمی گویند بلکه منظور از فلسفه، آن مسائل پیرامونی دانش است که گاهی به آن رئوس ثمانیه گفته می شود که پیرامون هر دانشی وجود دارد.
در اینجا که از فلسفه حقوق سخن گفته ایم به این معنا است که نگاهی بیرونی و انتقادی به مجموعه قواعد کلی و الزام آوری داشته ایم که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت برقرار می شود. موضوع فلسفه حقوق که مطرح می شود بسیاری از اندیشمندان حقوقی و فلسفه حقوق پیرامون آن بحث کرده اند که ممکن است حقوقدان باشند یا نباشند معتقدند فلسفه از جنس اندیشیدن است لذا از نگاه بیرونی و خارج از قواعد داخلی نظام حقوقی باید به آن نگریست.
به تعبیر برخی از حقوقدانان، در علم حقوق معلوم نمی شود چراکه قواعد حقوقی الزام آور هستند و باید از آنها اطلاعت کرد یا ارزش این قواعد بر چه مبنایی استوار است یا این قواعد چه اهدافی را دنبال می کنند؟ آیا بین حقوق و مذهب جدایی وجود دارد یا خیر؟ بنابراین چنین مباحثی در فلسفه حقوق مورد بررسی قرار می گیرند. دو مبحث مهم فلسفه حقوق، مبانی و منابع هستند؛ منظور از مبانی این است که اگر یک قاعده یا مقررات حقوق را انجام می دهیم به چه پشتوانه ای انجام می شود و چرا به یک قاعده حقوقی الزام داشته و به قاعده ای دیگر ملزم نیستیم؟ تصور کنید که چرا در ارث زن، قصاص، جرم انگاری ها و مجازات ها در حقوق کیفری، حقوق زنان و امثالهم به فلان مسائل اعتقاد داریم؟
این مقررات و قواعد حقوقی، همگی در مبانی فلسفه حقوق ریشه دارند و در واقع باید مبنای حقوق روشن شود تا ببینیم بر اساس آن چه قواعد حقوقی شکل می گیرد؛ برای مثال یکی از مکاتب معروف حقوقی، آرمانگرایی و یکی واقعگرایی است یا به عبارتی دیگر از مکتب حقوق طبیعی یا خردگرایی و مکتب تحققی سخن گفته می شود. مکتب خردگرایی معتقد است که مبنای حقوق، به فطرت و طبیعت برمی گردد و هر گاه بخواهید از قوانین و مقررات سخن بگوئید اگر با طبیعت و فطرت سازگار بود و کشف آن هم توسط عقل انجام گرفت می تواند قاعده ای باشد که شما را ملزم کند از آن اطاعت کنید و جامعه را براساس آن پیش ببرید.
مکتب واقع گرایی و تحققی معتقد است باید قواعد و مقرراتی را تدوین و رعایت کنیم که نظم را در جامعه برقرار کند؛ حتی ممکن است منجر به ظلم شود اما این مکتب معتقد است عیبی ندارد که یک قاعده ظالمانه، نظم و امنیت را برقرار کند چراکه بر عدالت مقدم است. همچنین در این مکتب از اراده مردم یا اراده حاکم به عنوان مبنای حقوق سخن گفته می شود.
ایکنا ـ درباره دیدگاه حقوقدانان مسلمان در زمینه مسائل حقوقی توضیح دهید.
حقوقدانان مسلمان هم دارای مبانی حقوقی مختلف هستند و یکی از مبانی معروف، «اراده حکیمانه شارع» است در واقع ما معتقدیم که مبنای حقوق به دست خدای خالق است که ما را آفریده و به نیازهای ما آشناست لذا او می تواند برای ما قواعد و مقررات حقوقی وضع کند چراکه او به سعادت و سرنوشت ما در این دنیا آگاه است. پیوندی که دنیا و آخرت با هم دارند سبب می شود آن کسی که بشر را برای این دو سرا آفریده است قواعد و مقررات حقوق را وضع کند و در واقع منظور از اراده حکیمانه شارع، همان اراده خداوند است.
براساس این دیدگاه، منابع شکل می گیرند. حال اگر کسی معتقد به خردگرایی، آرمانگرایی یا اراده حاکم است و قرار باشد مقررات وضع کند براساس دیدگاهی که دارد منابع را وضع می کند که در اسلام هم اراده حکیمانه شارع است اما سؤال درباره منبع کشف این مبنا است و از چه راه و مسیری می توانیم به این نکته برسیم که اراده خداوند این است؟ به تعبیری مشابه مبحث اصول استنباطی یا مدالیل و حجج است که در علم اصول مورد بحث قرار می گیرد و می توانیم منابعی که ما را به اراده حکیمانه شارع می رساند را کشف کنیم که یک قرآن، دیگری سنت قطعی، سوم اجماع است که البته اجماع دلیل مستقل نیست و چهارم نیز عقل است که البته باید بفهمیم که عقل در چه دایره ای می تواند کشف کم کند. برخی از منابع استنباطی دیگر نیز وجود دارند که سایر اندیشمندان اسلامی به آن معتقدند که از جمله آنها قیاس، عرف یا امثالهم است که اهل سنت به آن اعتقاد دارند. در واقع مجموع این موارد، منابعی هستند که ما را به اراده حکیمانه شارع می رسانند.
ایکنا ـ درباره مبانی و منابع فلسفه حقوق در قرآن کریم چه دیدگاه هایی وجود دارد؟
ما معتقدیم که قرآن، مبنایی برای همه دانش های اسلامی است و اگر هم سنت اعتباری دارد به اعتبار قرآن و در واقع سنت، شارح قرآن است لذا اگر بخواهیم مبانی حقوق از دیدگاه قرآن را مورد بررسی قرار دهیم باید پاسخ این سؤال ها را پیدا کنیم که آیا در قرآن به اراده حکیمانه شارع پرداخته شده است یا خیر؟ آیا آن را قبول یا رد کرده و سوم اینکه به چه شیوه ای قبول را رد کرده است؟ اینجاست که شیوه تفسیر موضوعی استنطاقی شکل می گیرد. اما سلسله بحث های جدیدی نیز وجود دارد که به صورت مستقیم در قرآن نیامده است که از جمله آنها مسائلی همانند اراده مردم یا نظم حاکم است که در مکتب تحققی مورد اشاره قرار گرفته است که البته بنده در حال نگارش مقاله ای در همین رابطه هستم و به موضوع اراده فراعنه، حاکمان، پادشاهان و امثالهم در گذشته اشاره کرده ام که آنها هم معتقد بودند هرچه ما می گوئیم باید اجرایی شود.
ما در این کتاب، در نقد مکاتب معروف، از مکتب علوم طبیعی و مکتب تحققی وارد قرآن شدیم و پاسخ دادیم. البته تحلیل عقلی هم در کنار آن وجود دارد و در نهایت به مبنای خودمان یعنی اراده حکیمانه شارع می رسیم و بررسی کرده ایم که قرآن در اینباره چه می گوید؟ کلمه حکیمانه را هم به این علت آورده ایم که در مقابل دیدگاه اشعری ها باشد که می گویند هرآنچه خدا اراده می کند ولو اینکه ظلم هم باشد باید آن را پذیرفت اما واقعیت این است که خداوند هیچ وقت ظلم را اراده نمی کند.
در نهایت به بررسی منابع رسیده ایم که منبع کشف این اراده را هم خود قرآن به ما معرفی کرده است لذا استنادات قرآنی در این زمینه مورد بررسی قرار داده ایم و سپس به این نکته پرداخته ایم که قرآن چگونه ما را راهنمایی می کند که اراده خداوند حکیم را کشف کنیم؟ قرآن می گوید که شما از من می توانید قوانین و مقررات را کشف کنید و در واقع ما را راهنمایی می کند که چگونه اراده خداوند حکیم را کشف کنیم. قرآن کریم در جایی می فرمایند که منبع دیگری به نام پیامبر اکرمﷺ وجود دارد و در واقع ما را به پیامبر اسلامﷺ ارجاع می دهد. پیامبر اسلام نیز می فرمایند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً: کتاب الله فیه الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم اهل بیت را. تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی شوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند » در واقع ایشان نیز ما را به اهل بیتﷺ ارجاع می دهد و سنت معصومینﷺ هم در اینجا شکل می گیرد.
یکی دیگر از منابع اجماع است که البته دلیل قرآنی برای آن وجود ندارد چراکه به معنای بازگشت به سنت است اما می توان از روایات برای استفاده از آن استفاده کرد. منبع دیگر عقل است اما سؤال جالب این است که آیا قرآن به عقل هم پرداخته است و عقل می تواند منبع کشف اراده خداوند باشد؟ این موضوع را نیز مفصلاً بحث کرده ایم که خداوند چگونه و در چه مواردی به عقل ارجاع داده است و آیا این ارجاع، صرفا در مبادی و علل احکام یا در کشف است. سپس به منابعی رسیده ایم که دیگران برای کشف اراده حکیمانه شارع گفته اند و دلایل قرآنی آنها ذکر شده است. بنابراین بستر کار ما در این کتاب با نگاه و از منظر قرآن در مبانی و منابع از شاخه های فلسفه حقوق است و اگر هم تحلیل عقلانی یا روایاتی در اینباره وجود دارد شارح آن چیزی است که آیات قرآن برای ما مورد استناد قرار گرفته است.انتهای پیام
(تصویر شماره 2)
فلسفه حقوق دانشی میان رشته ای است که در مورد مبانی و اهداف قواعد حقوقی و تمایزات آن ها از یکدیگر و تشخیص قواعد صحیح بحث می کند. در این رشته نظریه های کلی دربارهٔ حقوق مطرح شده و به تمایزات قواعد حقوقی، اخلاقی و مذهبی و تفاوت قانون خوب و بد پرداخته می شود. فلسفه حقوق قدمتی به اندازه خود حقوق دارد و از وقتی که قواعد حقوقی به منزله اموری مقدس و لازم الاجرا درآمدند، بحث در مورد فلسفه و مبنای ارزش این قواعد، تبیین ماهیت قانون و معرفی ویژگی های مختلف نظام های حقوقی آغاز شد.
فلسفه حقوق از منظر قرآن کریم از جمله مسائل میان رشته ای که تاکنون به اندازه کافی به آن پرداخته نشده است؛ موضوعی که می تواند بسیاری از زوایای اندیشه اسلامی در باب حقوق زنان، قصاص و امثالهم را روشن کند که برای مدتها محل مناقشات فراوانی بوده است. حجت الاسلام والمسلمین سعید داودی، عضو هیئت علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به تازگی در کتابی با عنوان «فلسفه حقوق در قرآن؛ مبانی و منابع» به این مسئله پرداخته است. خبرگزاری ایکنا برای بررسی بیشتر این موضوع گفت وگویی با وی انجام داده که متن این مصاحبه در ادامه از نظر می گذرد؛
ایکنا ـ برای شروع بحث خوب است به تبیین مفاهیم اولیه بپردازیم. اساساً منظور از فلسفه حقوق چیست و چه رابطه ای با فلسفه متعارف دارد؟
موضوع فلسفه مضاف سال هاست در کشور ما مطرح شده و هرچند با فلسفه متعارفی که با آن آشنایی داریم یکسان نیست اما بی ارتباط هم نیستند. منظور از فلسفه مضاف، همان فلسفه علم است است که در دل آن حقوق، اقتصاد، معماری، فلسفه فقه و مانند آن مطرح است و مراد، آن نگاه بیرونی و انتقادی به آن مواردی است که مربوط به درون دانش نیست بلکه در حول آن شکل گرفته است. اگر در مورد ابواب فقه و استنباطات فقهی،بررسی کرده و نتایجی حاصل کنیم به آن فلسفه نمی گویند بلکه منظور از فلسفه، آن مسائل پیرامونی دانش است که گاهی به آن رئوس ثمانیه گفته می شود که پیرامون هر دانشی وجود دارد.
در اینجا که از فلسفه حقوق سخن گفته ایم به این معنا است که نگاهی بیرونی و انتقادی به مجموعه قواعد کلی و الزام آوری داشته ایم که به منظور ایجاد نظم و استقرار عدالت برقرار می شود. موضوع فلسفه حقوق که مطرح می شود بسیاری از اندیشمندان حقوقی و فلسفه حقوق پیرامون آن بحث کرده اند که ممکن است حقوقدان باشند یا نباشند معتقدند فلسفه از جنس اندیشیدن است لذا از نگاه بیرونی و خارج از قواعد داخلی نظام حقوقی باید به آن نگریست.
به تعبیر برخی از حقوقدانان، در علم حقوق معلوم نمی شود چراکه قواعد حقوقی الزام آور هستند و باید از آنها اطلاعت کرد یا ارزش این قواعد بر چه مبنایی استوار است یا این قواعد چه اهدافی را دنبال می کنند؟ آیا بین حقوق و مذهب جدایی وجود دارد یا خیر؟ بنابراین چنین مباحثی در فلسفه حقوق مورد بررسی قرار می گیرند. دو مبحث مهم فلسفه حقوق، مبانی و منابع هستند؛ منظور از مبانی این است که اگر یک قاعده یا مقررات حقوق را انجام می دهیم به چه پشتوانه ای انجام می شود و چرا به یک قاعده حقوقی الزام داشته و به قاعده ای دیگر ملزم نیستیم؟ تصور کنید که چرا در ارث زن، قصاص، جرم انگاری ها و مجازات ها در حقوق کیفری، حقوق زنان و امثالهم به فلان مسائل اعتقاد داریم؟
این مقررات و قواعد حقوقی، همگی در مبانی فلسفه حقوق ریشه دارند و در واقع باید مبنای حقوق روشن شود تا ببینیم بر اساس آن چه قواعد حقوقی شکل می گیرد؛ برای مثال یکی از مکاتب معروف حقوقی، آرمانگرایی و یکی واقعگرایی است یا به عبارتی دیگر از مکتب حقوق طبیعی یا خردگرایی و مکتب تحققی سخن گفته می شود. مکتب خردگرایی معتقد است که مبنای حقوق، به فطرت و طبیعت برمی گردد و هر گاه بخواهید از قوانین و مقررات سخن بگوئید اگر با طبیعت و فطرت سازگار بود و کشف آن هم توسط عقل انجام گرفت می تواند قاعده ای باشد که شما را ملزم کند از آن اطاعت کنید و جامعه را براساس آن پیش ببرید.
مکتب واقع گرایی و تحققی معتقد است باید قواعد و مقرراتی را تدوین و رعایت کنیم که نظم را در جامعه برقرار کند؛ حتی ممکن است منجر به ظلم شود اما این مکتب معتقد است عیبی ندارد که یک قاعده ظالمانه، نظم و امنیت را برقرار کند چراکه بر عدالت مقدم است. همچنین در این مکتب از اراده مردم یا اراده حاکم به عنوان مبنای حقوق سخن گفته می شود.
ایکنا ـ درباره دیدگاه حقوقدانان مسلمان در زمینه مسائل حقوقی توضیح دهید.
حقوقدانان مسلمان هم دارای مبانی حقوقی مختلف هستند و یکی از مبانی معروف، «اراده حکیمانه شارع» است در واقع ما معتقدیم که مبنای حقوق به دست خدای خالق است که ما را آفریده و به نیازهای ما آشناست لذا او می تواند برای ما قواعد و مقررات حقوقی وضع کند چراکه او به سعادت و سرنوشت ما در این دنیا آگاه است. پیوندی که دنیا و آخرت با هم دارند سبب می شود آن کسی که بشر را برای این دو سرا آفریده است قواعد و مقررات حقوق را وضع کند و در واقع منظور از اراده حکیمانه شارع، همان اراده خداوند است.
براساس این دیدگاه، منابع شکل می گیرند. حال اگر کسی معتقد به خردگرایی، آرمانگرایی یا اراده حاکم است و قرار باشد مقررات وضع کند براساس دیدگاهی که دارد منابع را وضع می کند که در اسلام هم اراده حکیمانه شارع است اما سؤال درباره منبع کشف این مبنا است و از چه راه و مسیری می توانیم به این نکته برسیم که اراده خداوند این است؟ به تعبیری مشابه مبحث اصول استنباطی یا مدالیل و حجج است که در علم اصول مورد بحث قرار می گیرد و می توانیم منابعی که ما را به اراده حکیمانه شارع می رساند را کشف کنیم که یک قرآن، دیگری سنت قطعی، سوم اجماع است که البته اجماع دلیل مستقل نیست و چهارم نیز عقل است که البته باید بفهمیم که عقل در چه دایره ای می تواند کشف کم کند. برخی از منابع استنباطی دیگر نیز وجود دارند که سایر اندیشمندان اسلامی به آن معتقدند که از جمله آنها قیاس، عرف یا امثالهم است که اهل سنت به آن اعتقاد دارند. در واقع مجموع این موارد، منابعی هستند که ما را به اراده حکیمانه شارع می رسانند.
ایکنا ـ درباره مبانی و منابع فلسفه حقوق در قرآن کریم چه دیدگاه هایی وجود دارد؟
ما معتقدیم که قرآن، مبنایی برای همه دانش های اسلامی است و اگر هم سنت اعتباری دارد به اعتبار قرآن و در واقع سنت، شارح قرآن است لذا اگر بخواهیم مبانی حقوق از دیدگاه قرآن را مورد بررسی قرار دهیم باید پاسخ این سؤال ها را پیدا کنیم که آیا در قرآن به اراده حکیمانه شارع پرداخته شده است یا خیر؟ آیا آن را قبول یا رد کرده و سوم اینکه به چه شیوه ای قبول را رد کرده است؟ اینجاست که شیوه تفسیر موضوعی استنطاقی شکل می گیرد. اما سلسله بحث های جدیدی نیز وجود دارد که به صورت مستقیم در قرآن نیامده است که از جمله آنها مسائلی همانند اراده مردم یا نظم حاکم است که در مکتب تحققی مورد اشاره قرار گرفته است که البته بنده در حال نگارش مقاله ای در همین رابطه هستم و به موضوع اراده فراعنه، حاکمان، پادشاهان و امثالهم در گذشته اشاره کرده ام که آنها هم معتقد بودند هرچه ما می گوئیم باید اجرایی شود.
ما در این کتاب، در نقد مکاتب معروف، از مکتب علوم طبیعی و مکتب تحققی وارد قرآن شدیم و پاسخ دادیم. البته تحلیل عقلی هم در کنار آن وجود دارد و در نهایت به مبنای خودمان یعنی اراده حکیمانه شارع می رسیم و بررسی کرده ایم که قرآن در اینباره چه می گوید؟ کلمه حکیمانه را هم به این علت آورده ایم که در مقابل دیدگاه اشعری ها باشد که می گویند هرآنچه خدا اراده می کند ولو اینکه ظلم هم باشد باید آن را پذیرفت اما واقعیت این است که خداوند هیچ وقت ظلم را اراده نمی کند.
در نهایت به بررسی منابع رسیده ایم که منبع کشف این اراده را هم خود قرآن به ما معرفی کرده است لذا استنادات قرآنی در این زمینه مورد بررسی قرار داده ایم و سپس به این نکته پرداخته ایم که قرآن چگونه ما را راهنمایی می کند که اراده خداوند حکیم را کشف کنیم؟ قرآن می گوید که شما از من می توانید قوانین و مقررات را کشف کنید و در واقع ما را راهنمایی می کند که چگونه اراده خداوند حکیم را کشف کنیم. قرآن کریم در جایی می فرمایند که منبع دیگری به نام پیامبر اکرمﷺ وجود دارد و در واقع ما را به پیامبر اسلامﷺ ارجاع می دهد. پیامبر اسلام نیز می فرمایند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً: کتاب الله فیه الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما؛ من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می گذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم اهل بیت را. تا وقتی که از این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی شوند. تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند » در واقع ایشان نیز ما را به اهل بیتﷺ ارجاع می دهد و سنت معصومینﷺ هم در اینجا شکل می گیرد.
یکی دیگر از منابع اجماع است که البته دلیل قرآنی برای آن وجود ندارد چراکه به معنای بازگشت به سنت است اما می توان از روایات برای استفاده از آن استفاده کرد. منبع دیگر عقل است اما سؤال جالب این است که آیا قرآن به عقل هم پرداخته است و عقل می تواند منبع کشف اراده خداوند باشد؟ این موضوع را نیز مفصلاً بحث کرده ایم که خداوند چگونه و در چه مواردی به عقل ارجاع داده است و آیا این ارجاع، صرفا در مبادی و علل احکام یا در کشف است. سپس به منابعی رسیده ایم که دیگران برای کشف اراده حکیمانه شارع گفته اند و دلایل قرآنی آنها ذکر شده است. بنابراین بستر کار ما در این کتاب با نگاه و از منظر قرآن در مبانی و منابع از شاخه های فلسفه حقوق است و اگر هم تحلیل عقلانی یا روایاتی در اینباره وجود دارد شارح آن چیزی است که آیات قرآن برای ما مورد استناد قرار گرفته است.انتهای پیام
واژه شناسی این خبر (فلسفه حقوق): ▲
فلسفه حقوق شاخهای از فلسفه است که ماهیت حقوق و ارتباط حقوق با دیگر نظامهای هنجاری بهخصوص فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی را مورد مطالعه قرار میدهد. از جمله سوالاتی که در فلسفه حقوق پرسیده میشود این است که «حق چیست؟»، «انسانها از چه حقوقی برخوردارند؟»، «معیار اعتبار حقوقی چیست؟»، «قوانین چگونه وضع شدهاند و چرا باید از آنها اطاعت کرد؟» و «چه ارتباطی میان حقوق و اخلاق برقرار است؟». دو عبارت «فلسفه حقوق» و «ژوریسپرودنس» (Jurisprudence) اغلب به یک معنا به کار میروند.
(واژه فلسفه حقوق از دانشنامه آزاد ویکیپدیا)
- نگاهی به زمین لرزه ها در 4 استان در پنجشنبه 9 فروردین 1403
- نرخ تبادل دلار آمریکا و روپیه هند امروز 0.07 درصد افزایش را تجربه کرد - پنجشنبه 9 فروردین 1403
- تغییرات نرخ تبادلات دلار آمریکا با ارزهای مطرح قاره اروپا - 1403/01/09
- خط روند تغییرات ارزش جهانی دلار آمریکا به سمت سطح مقاومت بالا متمایل شد – پنجشنبه 9 فروردین 1403
- قیمت طلای 18 عیار امروز پنجشنبه 9 فروردین 1403، 0.254 درصد افزایش داشت