از پیشینه پزشکی 5 هزارساله در گیان تا دفن کودکان در خمره در یک کتاب
کتاب کهن دیار گیان/ نهاوند و گیان در دوره های پیش از تاریخ تا امروز به بررسی کاوش های باستان شناسان از گیرشمن گرفته تا خاکسار در تپه گیان نهاوند پرداخته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «کهن دیار گیان/ نهاوند و گیان در دورههای پیش از تاریخ تا امروز» از جمله کتابهایی است که علاوه بر موارد پژوهشی، گزارشهایی از کاوشهای تپه گیان از رومن گیرشمن، جرج کننتو و هنری ویکتور وولیس و علی خاکسار و… را در دل خود جای داده. این کتاب با ترجمه میلاد سهرابی پیله رودی به کوشش مرتضی کیانی و علی اکبر کیانی گردآوری و پژوهش شده و توسط انتشارات سفیراردهال در سال1400 چاپ و امسال به چاپ دوم خود رسیده است.
این کتاب با معرفی شهرستان نهاوند به لحاظ جغرافیایی، آب و هوا، آداب و رسوم و… آغاز میشود و با معرفی بخش گیان و کاوشهای باستانشناسی در آن ادامه پیدا میکند. بررسیهای تخصصی، کاوشهای گیرشمن، یافتن لوله کشی سفالی، کاوشهای علی خاکسار، کشف اسکلت مرد مفرغی تپه گیان، بررسی نمادها و باورها، پرداختن به تندیس دو الهه و نقوش روی پیکر آنان، توجه به افسانه گیلگامش، بررسی اقوام بومی، پرداختن به گورها و محتویات آنها، مرد مفرغی و درنهایت نابودی تپه گیان از دیگر بخشهای این کتاب 708 صفحهای هستند که با قیمت 400 هزار تومان در بازار کتاب موجود است.
درباره کاوشهای تپه گیان رومن گیرشمن اوکراینیالاصل، ساکن شهر پاریس فرانسه، 1979-1895میلادی. و تیم باستان شناسی او، طی سالهای1311 تا1346 خورشیدی، درکاوشهایی گسترده سرتاسر مناطق باستانی ایران را درنوردیدند. اگر چه تاکنون کتابهایی بسیار از گیرشمن به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده، اما کتاب حاضر (کاوشهای تپه گیان) نخستین بار است که به زبان فارسی چاپ و منتشر میشود. متن فرانسوی این کتاب که نخستین بار درسال 1935 توسط کتابخانه پل کانتر درپاریس منتشر شد، با همکاری سازمان اسناد ملی غرب کشور (همدان) از موزه ایران باستان اخذ و ترجمه شد.
این کتاب، نگاشتهای تخصصی از تمام گزارشهای گیرشمن از نخستین روز ورود تا پایان کار ومشاهدات او از تپه گیان و جمشیدی لرستان و بدهورای اسدآباد (همدان) است که برای باستانشناسان وهمه علاقمندان تاریخ باستانی ایران قابل درک ومفید خواهد بود.
تپه گیان- بررسیهای تخصصی نخستین بار در سال 1928میلادی-1307 خورشیدی، تپه گیان توسط تئودور هرتسفلد کشف شد و پس از آن طبق دستور کتبی دولت وقت، بررسیهای باستانشناسی بر روی تپه آغاز شد.
طبق پژوهشهای انجام گرفته توسط باستانشناسان خارجی درسالهای1931-1932میلادی، پنج دوره تاریخی- فرهنگی در این محوطه باستانی شناخته شده است.
دومین بار درسال 1386تا1392شمسی، توسط تیم کارشناسی مهرداد ملک زاده و درنهایت علیخاکسار، تپه گیان جهت تعیین حریم و لایههای باستانی_فرهنگی مورد کاوش قرار گرفت که نتیجه خوب و مطلوبی بدست آمد؛ یکی ازاین دست آوردها، کشف یک اسکلت به همراه اشیای مدفون کنار او بود که به تدفین شماره 123 نامگذاری شد.
کاوشهایگیرشمن در سال1310خورشیدی، تپه گیان توسط رومنگیرشمن فرانسوی و جرج کنتنو، با پیگیریهای هانری ورن رئیس موزه لوور پاریس با نامه رسمی از طرف دولت ایران، خاکبرداری شد و مورد کاوش قرارگرفت.
حفاریها تا عمق 5/21متری یعنی 5/2متر پائینتر ازآخرین لایههای باستانی درعمق 5/19 متری، ادامه یافت.
کاوشگران به پنج طبقه متمایز سکونت در دورههای مختلف برخورد نمودند که ظاهراً پس از فروپاشی هرتمدّن، قلعه (سکونتگاه) جدید برروی قلعه مخروبه قبلی بنا شده بود.
انتقال آب به وسیله شبکه آبرسانی سفالی در قله تپه، یک محوطه سنگ فرش شده وجود داشت که مجرای آبی درغرب آن ازجهت جنوب غربی به سمت شمال شرقی عبور میکرد، و باسنگ و ساروج مهار شده بود که هنوز هم رسوبات و آب گچ بسته درروی آن نمایان است (1315ش). دامنههای تپه، زیر کنارههای این بنا قرار گرفته بود که با آبهای زیرزمینی آسیب دیده و تخریب شده بودند، و تقریباً تا ارتفاع 7-6 متری افت کرده بودند.
شگفتانگیز است که با وجود ارتفاع تپه، آب درحوض بالای تپه چگونه جریان داشته است.
با توجه به کشف چوبهایی شبیه به ناودان، که از مسیر زمینهای تپه تا کمرکوه (قلعه گبریان)، درقسمت شمال غربی سراب گیان توسط کشاورزان دیده شده است، ساکنان قدیم گیان روزگاری از رشته کوههای گرین، واز چشمه معروف کمرویس، به وسیله پایه ستونهای چوبی، از منطقهای به نامِ دره وزوا، آب را با عبور از میان دشت به بالای تپه هدایت کردهاند که هنوز هم آثار آن نمایان است؛ همچنین کشف لولههای سفالی قدیمی (تراکوتا)، از جای جای شهر فعلی گیان و خیلی دورتر از محدوده تعیین عرصه و حریم تپه، شبکه آبرسانی منظمی را نشان میدهد که در شهر بزرگ و باستانی گیان جریان داشته است.
زابلی درسالنامه فیروزان درباره شبکه آبرسانی تپه گیان میگوید: درقسمت سنگچین شده کمرکوه واقع درشمال سراب کیان، آثاری وجود دارد که نشان میدهد آب به وسیله چوبهایی که به صورت ناودان در آمده، به بالای تپه گیان هدایت میشده است.
اخیراً باستانشناسان درمحوطه فراش، در کنار رودخانه سیمره درغرب استان لرستان، موفق به کشف یک سیستم آبرسانی پنج هزارساله شدهاند. این نشانگر آن است که ساکنان ایران باستان از لولههای تراکوتا (سفالی) برای انتقال آب آشامیدنی به خانهها و برای استحمام استفاده میکردهاند که بعدها استفاده از این روش درمیان رومیان رواج یافت.
نمونههایی ازلولههای سفالی جهت انتقال آب به تپه گیان. محل نگهداری کلکسیون شخصی کاوشهای باستانشناسی، علی خاکسار وهمکاران-کشف اسکلت مرد مفرغی در پژوهشهای میدانی 1386 تا 1390ش. توسط تیم باستانشناسی مهرداد ملکزاده و علی خاکسار، به منظورتعیین عرصه و پیشنهاد برای حریم تپه گیان در برابرعوامل تخریب وتهدید، تعداد27گمانه در دو رینک با فاصله 15 متری به ابعاد یک متر دریک متر در همه جهات تپه ایجاد شد، و کاوشها تاحد دستیابی به نتیجه علمی ادامه یافت.
تصمیم گیری درمورد ایجاد گمانه برحسب برخورد با لایههای تاریخی- فرهنگی تا برخورد بر سطح بکر انجام گرفت.
طبق گزارش گروه باستان شناسی، چهارگمانه درضلع جنوبی تپه (نزدیک ساختمانها) تماماً درعمقهای مختلف به لایههای باستانی برخورد نمودند.
دربخشهای شمال، شرق، و شمالغربی تپه، عرصه شناسایی شده با عرصه فعلی تپه یکی بود.
درقسمتهای جنوب وجنوب غرب تپه، معابرومنازل مسکونی شهروندان وتصرفات صورت گرفته، ضایعهای بزرگ برتپه وارد نموده است.
گمانههای شماره 5و6 در ضلع غربی تپه در عمقهای مختلف به لایههای باستانی برخورد نمودند، همچنین گمانههای شماره 7تا10درقسمت غرب وشمالغربی تپه تماماً به خاک بکربرخورد نمودند و عرصه واقعی تپه دراین بخش مشخص گردید.
گمانههای11تا15درشمال، شمال شرق و شرق تپه نیز به خاک بکر برخورد نمودند.
گمانههای16تا20در رینک دوم درشمال وشرق تپه با فاصله کمتر به خاک بکر برخورد نمودند اما درگمانه 21شاخهای جدا افتاده و الحاقی ازمحدوده اصلی تپه به لایه باستانی برخورد نمود.
این قسمت همان تپه شمالی است که مقرحکومت یاآتشکدهای در آن عصربوده است.
(نگاه کنید به توضیحات صفحه 125و69 کتاب کهن دیار گیان)، گمانه شماره 22 هم با فاصله نه چندان زیاد کماکان به خاک بکر برخورد نمود.
گمانه شماره 23، اولین گمانه ازرینک دوم درضلع جنوبی دریک منزل مسکونی به لایه باستانی برجا دراین بخش بود و یکی ازدیوارهای حیاط منزل روی بافت قدیمی تپه چیده شده است.
(منزل رضا کیانی) و این نشان ازگستردگی تپه گیان تااین محدوده و احتمالاً فراتر ازآن دراعصارگذشته دارد.
در ادامه گمانههای24تا27، جنوب وجنوب غرب، با فواصل معقول ازیکدیگردرعمقهای مختلف به سطح بکربرخورد نمودند.
اسکلت کشف شده (مرد مفرغی) از تپه گیان، نشان از دانش پزشکی پنج هزارساله دارد.
اسکلت و اشیای کشف شده (تدفین شماره 123)؛ اتصال حلقههای مفرغی در استخوانهای زائد فک و آرنجها، بیانگر جنبههای پیشرفت دانش پزشکی در عصر مفرغ، 2500 تا3000 ق. م. در تپه گیان است.
درگمانهزنی فصل اخیر، یک نمونه تدفین برجای مانده ازدوره مفرغ میانی (2500تا3000پیش ازمیلاد) درمحدوده شرقی بافاصله 12متری ازتپه درعمق2متری به دست آمد که به نام قبرشماره 123تپه گیان نامگذاری شد.
دراین گور19قلم شیء شامل ظروف سفالی ومفرغی، خنجرمفرغی، شیء استخوانی، گوشواره مفرغی، حلقه مفرغی متصل به آرواره (فک)، تیغه فلزی پارویی شکل، حلقه مفرغی روی استخوان آرنجها کشف شد که به همراه محتویات داخل گور به موزه مردم شناسی شهرستان نهاوند و سپس به دلیلعدم موزه در شهرستان نهاوند، به موزه هکمتانه در شهر همدان منتقل شد.
مردمی که درفلات ایران میزیستند، بیش از شصت قرن پیش، اندیشهها وفنونی به دست آورده بودند که موجب بقای بشر وتعالی مقام ومنزلت وی گردید.
اندیشههای دینی و فلسفی، علم پزشکی، کشاورزی و سفالگری و فلزکاری، جملگی ازآن دوران نشأت گرفت، ودرسراسر جهان رواج یافت.
سیریل الگود در کتاب سیر پزشکی تاریخ ایران مینویسد: وضع پزشکی درایران باستان خیلی پیشرفتهتر از سایر جوامع بوده و اگر بگوئیم که ایرانیان مبانی آنرا به یونانیان آموختند، اغراق نکردهایم؛ چرا که درحدود سده پنجم قبل ازمیلاد، علم پزشکی در کشور یونان چنان پیشرفتی حاصل نمود که بقراط رساله پزشکی مشهور خود را به رشته تحریر در آورد، واین درحالیاست که قبل ازآن به نشانهای ازیک فرهنگ برجسته دریونان برخورد نمیکنیم. اشیا کشف شده، نمادها و باورها اشیاء و لوازم مدفون درکنار هرکس، به دارا و ندار بودن، و جایگاه او در زندگی بستگی داشته است.
مردم تپه گیان، مردگان خود را بیشتر به سمت چپ و با لباس دفن میکردند و تزئیناتی از قبیل جواهرات، کمربند، خنجر و ظروف سفالی کنار آنها قرارمیدادند. درقبرهای عمق5/7متری، کودکان درخمرههایی درخشان و بزرگ، و افراد بالغ به پهلوی راست یا چپ با اشیایی (کم وبیش) درکنارشان دفن گردیده بودند، اما شیوه تدفین افراد خاص به حالت نشسته، و با نوارهایی فلزی دردور سر و گردن بود.
درطبقه اول (1400تا1000 قبل از میلاد) خنجرهایی بدست آمده که به خط میخی عبارتهای کوتاه، از جمله نام پادشاهان وقت روی آنهاحک شده.
خنجرهایی که دستهشان خالی شده تا قطعاتی از استخوان یا چوب درآن قرارداده شود، و دشنههایی که دسته آن به صورت سرانسان یا حیواناست. شمشیرهایی بلند که دسته آن به همین طرح تزئین شده، و ترکش وپیکانهای سه تیغه کله قندی شکل یا به شکل برگ شمشاد. حلقه طلا، تصویر درخت مقدس و صلیب ازدیگر اجسام کشف شده ازتپه گیان، انگشترطلا، حلقه طلا و پلاکی سنگی است که یک عروس و داماد نشسته کناریکدیگر، سنت ازدواج شرعی و قانونی میان آنان را به ما نشان میدهد. تصویر مردی، زانو زده در مقابل یک درخت مقدس تزیین شده با دو حیوان بالای یک طناب تابیده شده روی آن؛ حیوانی کنار دو مجسمه انسان، بالای سرآنها یک هلال ماه، داخل اتاق، خورشید و یک صلیب و نیزروی سطح داخلی یک بنا، تصویر خورشید و شیر، و مردی که دور سرش یک حلقه گل پیچیده شده و سربازی درحال پرتاب نیزه به سمت شیر، نشان گسترش و رواج آئین میترائیسم یا مهرپرستی در گیان بوده است.
نخستین دین ایرانیان باستان، مهرپرستی (میترائیسم) بوده که سالها هنگام تسلط و حکومت رومیان درسراسر اروپا رواجداشته وپس از گرایش آنها به دین مسیحیت، بسیاری ازنمادهای آن مانند صلیب ودرخت سرو یا کاج، باقی ماند.
یکی از مهمترین یافتههای تیم فرانسوی درگیان، کشف علائم اولین برپائیهای آتش (آتشخانه) و پیکرههای کوچک و حکاکیهای روی سنگ واستخوانها و نقاشیهای واقع گرا (اندیشههای مذهبی- رئالیسم) است.
پیکره دو الهه و نقوش روی آن یکی از آثار فاخری که توسط رومن گیرشمن در گودال B- لایه 3 کشف شد، مجسمهای کوچک از جنس سنگ استئاتیت، پیکر دو الهه است که دست بر گردن یکدیگر انداختهاند؛ سرهای آنها از بین رفته اما شکل و فرم آنها، به ناپیرآسو الهه عیلامی شباهت بسیار دارد.
دو کودک با موههای تراشیده که دهانشان با دستمال بسته شده، در بغل آنها قرار دارند (تصویر سمت راست پائین). تصویر سمت چپ، پیکره دو الهه را از پشت و کنار نشان میدهد که یک سمت آن نقش پادشاهی ] که یک پایش روی سینه اسیری که بر زمین افتاده قرار دارد و سلاحی را بلند کرده تا اسیری دیگر را وادار به زانو زدن نماید [، و طرف دیگر آن، شیری ملبس با دهانی باز مشاهده میشود که به شانه یک بزکوهی چنگ انداخته است.
در مقابل این مجموعه، در قسمت پشتی این تندیس، جنگجویی دارای ریش قرار گرفته که ردایی برتن دارد و آماده پرتابِ تیرِ کمان به سمت شیر است.
بین او و شیر، جنگجویی کوچک قرار دارد که دور سرش دستاری پیچیده شده و با خنجری در دست، به گلوی بز ضربه زده است.
تقابل شاه و شیر، نقش سرباز و اسیر و حمله شیر به بزکوهی در این تصویر، جملگی از نمادها و آیینهای کهن ایران زمین هستند که سرلوحه پادشاهان و ملل مختلف گردیده است؛ از جمله شاهان هخامنشی که صدها سال بعد، در کتیبههای بیستون و تخت جمشید آنها را به کار برده اند.
تصویر پادشاه فاتح روی این تندیس (پیکر الههها)، پادشاه سلسله سیماشکی را نشان میدهد که از دودمانهای عیلام باستان بودند و در میانه سالهای2030 تا1970پیش از میلاد، برکوههای زاگرس تا خوزستان حکمرانی کردند، محل نگهداری موزه لوور] با شناسه [AO16078. تصویر شاه پیروز همچنین یادآور بَعل، خدای باستان است که یکی از نشانههای او، دستش به حالت ضربه زدن میباشد. نماد بعل بین سامیهای شمالغربی، گاو نر، قوچ و ساعقه بوده و وجود مجسمه فوق در تپه گیان این موضوع را تداعی میکند که بسیاری از آداب و سنن دیگر ملل، الهام گرفته از تمدنها و فرهنگهای ایران است، همچنین نقش نرام سین امپراتورِ اکد، بسیار شبیه به تصویر روی شیئ کشف شده از گیان است.
نرام امپراتور اکد، در 2218 تا 2254 پیش از میلاد به مدت 36 سال در بینالنهرین حکومت کرد.
مورخان او را به عنوان یکی از بزرگترین امپراتورهای تاریخ توصیف کردهاند، اولین کسی که کلاه دو شاخ پوشید و خود را پادشاه چهار جهت ]دنیا [نامید. نرام، شاه اکد، پیروزی خود بر مردم زاگرس را به افتخار خدایان، روی سنگ آهکی صورتی رنگ، به تصویر کشیده است.
در بسیاری از تمدنهای باستانی، نشان بلند کردن دست و ضربه بر دشمن وجود دارد، از جمله لوحه نارمر در موزه مصر باستان با خط هیروگلیف که یکپارچهسازی مصرعلیا و سفلی را به دست نارمر پادشاه مصر بیان میکند. در طرف دیگرِ مجسمه کشف شده از تپه گیان، یک شیر ملبس با دهانی باز مشاهده میشود که به شانه یک بز کوهی چنگ انداخته و یادآور نماد حمله شیر به بزکوهی است که شاهان هخامنشی آن را در کتیبههای تخت جمشید به تصویر کشیدهاند؛ همچنین کتیبه پیروزی داریوش بر گئوماتای مغ در بیستون نیز الهام گرفته از نشان خدایان (پادشاهان) پیش از مادها، یعنی به زانو در آوردن و زیر پا گذاشتن دشمن است.
تصویر حمله شیر به بز کوهی، و جنگجویی که با کمان شیر را نشانه گرفته] و روبروی او جنگجویی که به حالت تهاجمی ایستاده[، در کتیبههای مشابه کشف شده از دیگر محوطههای باستانی ایران و جهان، نشان دهنده تاثیرگذاری تمدنهای ایرانی بر سایر تمدنهاست. تصویر شماره 1- شیئی از جنس سنگ استئاتیت (محل کشف تپه گیان - گودال B). دیگر تصاویر نیز با اندک تغییری، همان پادشاه فاتح و پیروزی بر رقیب را نشان میدهند. تصویر شماره 4- شیئی سنگی با نقش پادشاه اکد (نرام سین) روی آن، محل کشف عراق (موزه لوور). تصویر شماره 5- روی کتیبهای سنگی در سیمره، منصوب به آیدین سین شاه آکد (هزاره دوم ق. م. موزه سلیمانیه) و کتیبه شماره 6 در موزه مصر قرار دارد.
کتیبههای تخت جمشید- نگاره شیر و بزکوهی و پیروزی داریوش بر گئوماتای مغ افسانه گیلگامش خمره باستانی مصور با قدمت هفت هزارساله مربوط به محوطه باستانی تپه گیان، یکی از کشفیاتی است که تصویرگیلگامش برروی آن نقش بسته است.
محل نگهداری موزه آبگینه. اقوام بومی در واقع کشف کتیبههای خطی شبیه خط به سومریان که گیرشمن از آن با عنوان خط عیلامیان نخستین یاد نموده، نمیتوان منشا اصلی مردم تمدن گیان را سومری یا عیلامی یا هیچ یک از اقوام ذکر شده در فصل پیش نامید.
پاشاهان حاکم در گیان، حکومتی مستقل داشتهاند، اما با حکومتهای سرتاسر شمال و جنوب غربی ایران تا بینالنهرین، پیرو عقاید و مذاهب مشترکی بودهاند. تصویر یکی از این شاهان (روی تکه سنگی ناقوس شکل از جنس استئاتیت کشف شده توسط رومن گیرشمن در گودال B) بسیار شبیه به بَعل خدای باستان است که نزد اقوام سامی پرستش میشده و اکنون یکی از اسطورههای عبریان است.
مجسمه لاماسو یا گاوهای بالدار آشور در تخت جمشید نیز وجود باور و دین مشترک با آشوریان را نشان میدهد؛ همچنین مجسمه شیر بالدار و انسان بالدار و گل پنج پر نیلوفری معروف که در بیشتر آثار باستانی عراق و ایران، مصر، یمن، ترکیه و حتی یونان به طور یکسان دیده میشود، نشان از وجود دین و آیینهای مشترک بین مردم دنیای باستان دارد.
گیان و گیو گیاندرفرهنگها و در میان اقوام کُرد به معنای روح وجان است اما در این منطقه لرنشین وجه تسمیه دیگری دارد.
گیان، در گویش بومی گیو (Giyo) تلفظ میگردد. گیو یعنی محوطه، و گیان یعنی محوطههای اطراف شهر: در برهان قاطع ذیل کلمه گیا (مخفف گیو) میخوانیم که گیا، علف باشد و محوطه ده را نیز گویند.
با توجه به تبدیل الف به واو، که نظیر آن بسیار است، مانند: گاو=گئو/ بیابان=بیو/ و گیا=گیو، میتوان گفت که نام گیو (گیا=محوطه) + پسوند مکان «الف و نون» = گیان، اصطلاحی است که مردم باستان برای عرصههای بیرونی حصار شهر به کار بردهاند. واژه کیان معرب شده آن میباشد. گورها و محتویات آنها گورهای تپه گیان ظاهر بسیار سادهای داشتند: یک گودال بیضی شکل که در یک محوطه (خاکی) کنده شده بود و یک دایره سنگی را مانند محوطه موجود در لرستان محدود میکرد. گورهای کودکان بسیار زیاد بودند و داخل آنها کوزههایی مشاهده شدند که محتوی آنان استخوانهای اسکلت بود.
در گورهای بزرگسالان، اجساد، تقریباً همیشه به پهلو، گاهی به راست و گاهی به چپ، قرار داده شده بودند.
اجساد مانند جنین با فشار خمیده نشده بودند، بلکه در یک حالت آزاد (موقعیتی که پاها داخل شکم جمع شده بودند) و بدون فشارقرار داشت.
تنها یکباردر (گور 86)، جسد در حالت نشسته داخل گور قرار گرفته بود.
جسد مزبور با لباس دفن شده بود و دور سراو با نوارهایی فلزیپیچیده شده بود وگردنبندی هم درگردن داشت.
در قسمت کمر، خنجرهایی مشاهده میشد که فانوسقه یا غلاف آن با تکههای فلزی تزیین شده بود که در آن محل کشف شدند.
تنها تفاوت بین قبور مردان و زنان، عدم وجود سلاح (خنجر، کلاهخود، نیزه، تبر، و انواع سلاحهای دیگر) در گورهای زنان بود.
به بیان دیگر، زیورآلات برای همه یکسان بود.
هیچ نشانهای از آینه مشاهده نکردیم، حتی در لرستان هم دیده نشد.
هیچ قطعهای از زین و برگ اسب دیده نشد (به استثنای گور شماره 3 که به طور آشکارروش تدفین لرها در تپه گیان بوده و مشابه دفن اجساد در لرستان انجام شده بود). در هیچ یک از گورها نشانی از سوزاندن اجساد مشاهده نکردیم.
در کنار یکی ازاجساد، مانند دستهایش، ظرفی پر برای خاکسپاری و چند ظرف برنزی (به شکل استوانه با ظاهری نسبتاً فرورفته) و از جنس سرامیک در اطراف سر جسد قرار گرفته بود.
دستان جسد یا حداقل یکی از دستانش برای نگهداشتن ظرفی به سمت بالای سر، تا شده بود و دهانه آن به سمت دهان جسد، پایین آمده بود.
گاهی این ظرفها کاملاً خالی (احتمالاً محتوی یک نوشیدنی) بودند، گاهی هم استخوانهایی کوچک یا حتی دندان (یک حیوان کوچک پیشکشی یا سر یک حیوان با یک دُم بلند: سر بُز یا گوساله) در آن قرار داشت.
چنین به نظر میرسید که باقی ظرفها بدون هدف خاصی در اطراف جسد چیده شده بودند.
بعضی اوقات سر جسد برای حفاظت از آن در برابر فشار زمین با یک بشقاب گود بزرگ بدون لبههای برآمده، پوشانده شده بود.
در واقع، قبر بدون اینکه چیزی روی جسد گذاشته باشند، پر شده و در اثر فشار خاک انباشته و رطوبت خاک، ظرفها و بشقابهای برنزی، آسیبهای زیادی دیده بودند، به استثنای زمانی که بحث بر سر ظرفهای کوچک، و اجساد متلاشی شده بود تا حدی که حتی نمیتوانستیم بخشی از جمجمهها را تشخیص دهیم.
گاهی اوقات، فقط خطوط یک اسکلت را روی خاک شناسایی میکردیم که به حدی از هم فرو پاشیده بود که تلاش میکردیم آنها را جمع آوری کنیم.
Pl. 4 شامل 4 قبر میشد که سالمتر از بقیه قبرها بودند.
تمامی این موضوعات و اتفاقات مشابه را میتوان در اثر کوتاهی اداره کل میراث فرهنگی نهاوند عنوان کرد زیرا سازمان به جای قرار دادن تپه گیان به عنوان پایگاه باستانشناسی نهاوند، سالها بودجههای میلیاردی را صرف کشفِ معبد احتمالی لائودیسه در منطقه دوخواهران نهاوند نموده است.
او ادامه داد: تپه گیان که در رده اولین محوطههای باستانی ایران قرار دارد، با وجود پیگیریهای مکرر و بیهوده اینجانب و همچنین رئیس شورای شهر گیان در میراث فرهنگی نهاوند، شبها و حتی در روز روشن، زیر زانوهای جویندگان گنج و غارتگران آثار باستانی نفسهای آخر خود را میزند. حتا حصار دور تپه نیمه تمام مانده و شاهد ریختن زباله توسط مردم و وجود سگهای ولگرد هستیم.













