ربع قرن پس از فراغ چهرههای قرآنی قم
هفت نفر از حافظان و قاریان قرآن در شهریورماه سال ۱۳۷۸، در حادثهای تلخ، لحظات پایانی عمر قرآنی و پُربرکت خود را، اسیر دریای مواج زاغمرز بهشهر میشوند و اینگونه جامعه قرآنی کشور را در غم فرو میبرند.
۲۱ شهریورماه سال ۱۳۷۸، ۷نفر از مربیان و قرآنآموزان استان قم، هنگامی که در قالب کاروان زیارتی «مهد قرآن کریم» از سفر زیارتی مشهد مقدس باز می گشتند، در حریم دریای بهشهر، جان به جان آفرین تسلیم کردند؛ یکی از این مربیان طلبه بسیجی، حافظ قرآن کریم، مرحوم روحالله قادری است که به بهانه بیست و پنجمین سالگرد عروج وی، به گوشهای از زندگانی او پرداختهایم.
🔹تولد و ارادت به امام خمینی (ره)
تنها ۱۰ روز از روزهای سرد دیماه ۱۳۵۹ میگذشت که صدای گریههای نوزاد نورسیده، در خانهای قدیمی در محله نیروگاه قم بلند شد؛ پدر خانواده که خود دانشآموخته مکتب امام صادق علیهالسلام و از شاگردان حوزه علمیه قم است، نام نوزادش را روح الله میگذارد تا اینگونه، عشق و ارادت خویش را به امام امّت ابراز نماید.
روحالله در کنار پدر و مادری که سرمایه معنوی زندگیشان، اُنس با کلام خدا بود، رُشد کرد و با شنیدن صوت زیبای قرآن کریم که پدر در فضای خانه آن را تلاوت میکرد، روح و روانش با آیات وحی درآمیخت که حتی قبل از تکلّم کامل و ادای صحیح کلمات، تعدادی از آیات روحبخش کتاب خدا را به حافظه سپرد.
🔹کودک انقلابی
سالهای خردسالیِ روحالله که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی و حضور رزمندگان در جبهههای حق علیه باطل بود، او را با حال و هوای مقاومت بیشتر آشنا کرد و پس از حضور پدرش در مناطق جنگی و شهادت دو عمویش _ سردار شهید محمود قادری و بسیجی شهید محسن قادری _ از او یک «کودک انقلابی» ساخت.
🔹تحصیلات و سربازی امام زمان (عج)
روح الله پس از دوران کودکی، وارد دبستان شهید خازنی شد تا الفبای علوم را بیاموزد و پس از، دو مقطع راهنمایی و دبیرستان را در دو آموزشگاه مهدوی و شیخ صدوق، پشت سر گذاشت.
عطش رسیدن به سرچشمه معارف قرآن کریم و معارف اهلبیت علیهمالسلام و نیز آرامش معنویای که از کسوت روحانیت پدر دریافته بود، روحالله را مشتاق سربازی امام زمان ارواحنافداه نمود؛ بهگونهای که عاشقانه و با شور و شوق، تمامی مراحل اداری و مقدمات ورود به حوزه علمیه را طی کرد و وارد حوزه علمیه قم شد.
او در «مدرسه علمیه شهید آیتالله صدوقی» شروع به تحصیل علوم پایه حوزوی کرد و تلاش و جدیّت خود را در فراگیری دروس، به کار گرفت.
🔹اُنس با کلام وحی
آموزههای زیبا و ماندگار قرآن که از کودکی توسط پدر در سینه روحالله به امانت سپرده شد، سبب گردید تا روحالله در تمام دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خویش، مأنوس با کتاب خدا باشد و نسبت به حفظ آیات وحی نیز، اهتمام ویژهای داشته باشد؛ او همیشه قرآن مخصوص حفظ خود را به همراه داشت و از سال ۱۳۷۷، افتخار شاگردی حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی طباطبایی (پدر بزرگوار نابغه قرآنی، سید محمدحسین طباطبایی _ علمالهدی) را پیدا کرد و در کلاسهای حفظ، که در دارالتلاوه مسجد اعظم تشکیل میشد، حضور یافت و همزمان به عنوان یک مربی قرآن کریم، به تدریس مباحث قرآنی اشتغال ورزید.
🔹خلوت در مسجد مقدس جمکران
خدمت افتخاری در واحد فرهنگی مسجد مقدّس جمکران، توفیقی بود که در همان ایام، نصیب این تازهسرباز حضرت مهدی ارواحنافداه گردید تا ساعات معنوی نیمه شبهای جمعه را تا صبح، با امام زمان خویش، به خلوت بنشیند.
🔹ازدواج و پایبندی به ارزشها
مدتی بعد، در هجدهمین بهار زندگیاش، به فکر تکمیل نیمه دیگر ایمانش افتاد و پس از مراسم خواستگاری، سر سفره عقد نشست تا فرمایش رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله مبنی بر «النکاح سُنّتی» را عملی سازد.
از ویژگیهای بارز اخلاقی آقا روحالله، ابراز مهر و محبّت نسبت به والدین و اهل خانواده بود؛ او همچنین به اقامه نماز اول وقت، اهتمامی ویژه داشت؛ مادرش میگفت: در زمان خرید حلقه ازدواجش، در خاطرهانگیزترین روز زندگیاش، با شنیدن صدای اذان، دست از خرید کشیده و برای اقامه نماز و ادای فریضه الهی راهی مسجد شد.
روحالله آنقدر شیفته و دلداده امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود که اگر کسی فضیلتی از آن حضرت را نقل میکرد و او تا آن زمان نشنیده بود، برایش هدیهای در نظر میگرفت.
🔹یک جوان هیئتی بود
روحالله یک جوان انقلابی و اهل هیئت بود که توانسته بود شور و شعور حسینی را با عشق به حضرت سیدالشهدا علیهالسلام درآمیزد؛ لذا با مشاهده اندکی تربت امام حسین علیهالسلام، دلش روانه کربلایی میشد که تا آخر عمر کوتاهش، هیچ وقت آن را زیارت نکرد؛ او برای شرکت در مجالس اُنس با اهل بیت علیهمالسلام، لحظه شماری میکرد و خود در برپایی پرشور آن، از هیچ اقدامی دریغ نمیکرد.
🔹ذوق شعری
روحالله قادری، شاعری خوش ذوق بود و در کنار سایر فعالیتهای متعدد خود، ابیاتی با عناوینی چون:
«عید غدیر خم»، «پنج تن آل عبا»،
«مهدی آل محمد (عج)»، «میلاد امام خمینی(ره)»، «سه دسته گل»، «حدیث خون»، «طریق عشق» و...، سرود و در دفتری آن را جمعآوری کرد.
یکی از اشعار وی که با اقتباس از شعر امام راحل (مشنو از نی چون حکایت میکند/بشنو از دل چون روایت میکند) سروده شده است، بدین ترتیب است:
نشنو از نی نشنو از دل ای زرنگ
رو شنو آیات حق را بی درنگ
بشنو از قرآن کتاب زندگی
آنکه بخشد مرد را مردانگی
بشنو از قرآن کتاب جاودان
آنکه نازل شد به ختم مرسلان
بشنو از قرآن کتاب حق بوَد
نشنو از غیرش، خواه هر کس بوَد
بشنو از قرآن تمامیاش ضیاست
هر که سرپیچی کند از حق، فناست
بشنو از قرآن که ارشادت کند
گر غمینی بشنوی شادت کند
بشنو از آیات رب العالمین
که تو را میسازدت چون متقین
بشنو از قرآن که ختم المرسلین
معجزهش در انبیا باشد همین
چون که نازل کرد این قرآن به او
حضرت حق آن تعالی شَانُهُ
🔹قرار عاشقی با شهدا
در ابتدای هر سال شمسی، عید نوروز برای او، حال و هوایی دیگر داشت؛ چرا که وقت قرار عاشقی روحالله با شهدا رسیده بود و این عشق، او را از طریق راهیان نور، به سمت غرب و جنوب کشور میکشاند؛ عشق به شهدا و برقراری ارتباط معنوی با آنان، حضور در گلزار شهدای علیبنجعفر علیهالسلام قم، پایداری در مسیر ارزشهای انقلاب اسلامی، ابراز علاقه عجیب به شخص امام راحل و رهبر عزیز انقلاب و حضور در راهپیماییها از ویژگیهای برجسته روحالله بود؛ او چنان دلبسته شهدا شده بود که در روزهای پایانی حیات خود، پیراهن دو عمویش، شهیدان محمود و محسن قادری را که به دست آورده بود، به مادرش سپرد و از او تقاضا کرد تا بهگونهای ویژه، آنها را نگهداری کند تا حرمت آن، محفوظ باشد.
🔹پابوسی امام رضا علیهالسلام
آقا روحالله در قامت یک طلبهی جوانِ تازهمتأهل، دو ماه از مراسم عقدش بیشتر نگذشته بود که پس از انجام مشاوره با امام جمعه وقت قم، مرحوم آیت الله ابراهیم امینی، در قالب اردوی زیارتی حافظان و مربیان قرآن که توسط «مهد قرآن کریم استان قم» برگزار شد، با همسر خویش در اولین سفر، به پابوس حضرت رضا علیهالسلام مشرّف میشود؛ سفری که متأسفانه هیچگاه بازگشتی در آن نبود.
🔹سفری بی بازگشت
پس از زیارت پرفیض امام رئوف، به تشخیص مسئولان وقت مهد قرآن کریم و البته بدون اطلاع قبلی به خانوادهها، مسیر بازگشت به سمت قم، از شمال کشور تعیین شد و متأسفانه آقا روحالله به همراه شش نفرِ دیگر از حافظان و قاریان قرآن در ۲۱ شهریور سال ۱۳۷۸، در حادثهای تلخ، لحظات پایانی عمر قرآنی و پُربرکت خود را، اسیر دریای مواج زاغمرز بهشهر میشوند و اینگونه جامعه قرآنی کشور را در غم فرو میبرند.
مرحوم حجتالاسلام غلامعلی شاکرینیا (مربی و حافظ کل قرآن کریم)، مرحوم محمدمهدی آیتاللهی (دانشجوی شیمی و حافظ ۱۵ جزء مصحف شریف) به اتفاق نوگلان قرآنی، دانش آموزان مرحومین محمدحسن و محمدحسین میرزابابایی، مهدی مرادی و علی چراغی، افرادی بودند که به همراه طلبه بسیجی مرحوم روحالله قادری (مربی و حافظ ۱۵ جزء قرآن کریم)، در این حادثهی غمبار، روحشان از سرای فانی به دیار باقی پرکشید و در جوار رحمت حق، به انتظار نشست تا انشاالله مورد شفاعت قرآن و عترت قرار گیرند.
🔹تشییع و تدفین
پیکر پاک این چهرههای قرآنی شهر قم، پس از انتقال از شمال کشور و اقامه نماز در حرم مطهّر بانوی آب و آئینه، در گلزار شهدای علیبنجعفر علیهالسلام، به خاک سپرده شد.
پس از آن، مسئولان کشوری و استانی در پیامهای تسلیتی، با خانوادههای داغدار این عزیزان، ابراز همدردی کردند و مجلس یادبود آنان، در مسجد اعظم قم، در جوار مضجع شریف بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام برگزار شد.
یادشان گرامی باد.
اشعار زیر، سرودهی یکی از دوستان مرحوم روحالله قادری در توصیفات اخلاقی اوست:
روح ایثار و صفا اندر میان بچهها
عاشق ذکر خدا در خانه و در حجرهها
زاهد نیمه شب و پُر کار در وقت طلوع
دل غمین و لب شکوفا، در وداع لالهها
پاسخش از هر سوال دوستان، ذکر خدا
شادمانی و خلوصش، زنده در آئینهها
رهرو راه شهیدان، عارفانه در سلوک
غرق دریای رضایت، عاشق آلالهها
رَسته از قید خود و خاکی چو یاران غریب
بانگ تکبیرش روان، در خاطر جاماندهها
رفته او از بین ما یادش کند آوارهام
جای او خالی بود اندر نماز، آدینهها
حافظ قرآن کجا رفتی «فأَیْنَ تَذْهَبُونَ؟»
تو بخوان تا او کند تفسیر در سبزینهها