میراث ارزی جدید؛ جهش قیمت ورق و مقاطع فولادی
به گزارش آهن آنلاین، بازار آهنآلات ایران این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر سایه نوسانات ارزی قرار گرفته است؛ نوسانی که نهتنها قیمت مقاطع مختلف فولادی را جابهجا کرده، بلکه نگاه فعالان بازار، کارخانجات و حتی صادرکنندگان را نسبت به آینده نزدیک تغییر داده است. آنچه این گزارش به آن میپردازد، بررسی دقیق و چندبعدی اثر رشد نرخ ارز بر تمام زنجیره فولاد است؛ از سنگآهن و آهن اسفنجی گرفته تا شمش، مقاطع طویل، ورق و حتی شیوههای جدید بازگشت ارز صادراتی.
جهش نرخ ارز؛ موتور محرک جدید قیمتگذاری در بازار آهنآلات
رشد اخیر نرخ ارز عملاً به مهمترین عامل اثرگذار بر قیمت مقاطع فولادی تبدیل شده است. برخلاف دورههایی که بازار تحت تأثیر عرضه و تقاضای واقعی حرکت میکرد، اکنون واکنش بازار بیشتر جنبه هیجانی و سفتهبازانه دارد. بهعنوان نمونه، رشد قیمت بیلت در ایران طی روزهای اخیر نه به دلیل افزایش محسوس مصرف، بلکه به واسطه جهش ارزی رقم خورد. حتی در شرایطی که تقاضا ثبات داشت، بازار فولاد مسیر صعودی را انتخاب کرد؛ مشابه همان الگویی که پیشتر در بازار میلگرد و تیرآهن نیز دیده شد. این تأثیر صرفاً محدود به بازار داخلی نیست. قیمتهای جهانی شمش و بیلت در دریای سیاه، چین، جنوب شرق آسیا و ترکیه روندی افزایشی اما ملایم داشتهاند؛ اما در ایران، ضریب حساسیت بازار به نرخ ارز بهمراتب بالاتر است، چرا که قیمتگذاری داخلی به سرعت خود را با نرخ دلار تطبیق میدهد. همین موضوع باعث شد قیمت تیرآهن، میلگرد و حتی ورق سیاه با شیبی تندتر از بازارهای جهانی افزایش یابند و کارخانهها نیز برای جلوگیری از عقب ماندن از موج گرانی، بهصورت روزانه و حتی ساعتی تغییر قیمت اعمال کنند.
اثرات سیاستهای ارزی دولت؛ از تالار دوم تا رقابتپذیری صادرات
در حالی که بازار داخلی زیر فشار نوسانات ارزی قرار دارد، تغییرات مهمی در سیاست ارزی کشور نیز رقم خورده است. توافق اخیر بین وزارت صمت و بانک مرکزی مبنی بر عرضه پلکانی ارز صادراتی، یکی از مهمترین اصلاحات ساختاری زنجیره فولاد محسوب میشود. در این سازوکار جدید، هرچه محصول در زنجیره ارزش افزوده بیشتری داشته باشد، سهم بیشتری از ارز حاصل از صادرات آن در تالار دوم عرضه میشود؛ جایی که نرخها به شکل رقابتی و نزدیک به واقعیت بازار تعیین میشود. از مقاطع طویل تا ورقهای سرد و پوششدار، امکان عرضه ۸۰ درصد ارز صادراتی در این تالار را دارند؛ در حالی که شمش تنها ۶۰ درصد و گندله و کنسانتره کمتر از نصف ارز صادراتی خود را میتوانند در این تالار ارائه دهند.
این سیاست دو اثر مهم دارد؛ اول، جذابتر شدن صادرات محصولات نهایی که میتواند به افزایش رقابتپذیری تولیدکنندگان داخلی در بازارهای جهانی کمک کند.
دوم، تقویت سمت عرضه ارز در بازار رسمی که بخشی از فشار تقاضای دلاری را کاهش میدهد. اما در عمل، همزمانی این سیاست با جهش نرخ ارز باعث شده صادرکنندگان نسبت به آینده خوشبینتر شوند و همین خوشبینی نیز در تصمیمگیریهای قیمتی بازار فولاد بازتاب پیدا کند.
بازار داخلی زیر سایه افزایش نرخ ارز؛ از مقاطع طویل تا ورقها
یکی از ملموسترین جلوههای اثر رشد نرخ ارز، افزایش همزمان قیمت مقاطع طویل و تخت است. در بازار میلگرد، رشد ۱۰۰ تا ۷۰۰ تومانی اخیر در بسیاری از کارخانهها نشان داد که بازار بدون نیاز به تحریک تقاضا، تحت نفوذ کامل نرخ ارز قرار گرفته است. تیرآهن نیز در برخی مبادی قیمتی جهش یکمیلیون تومانی ثبت کرد؛ آن هم در شرایطی که تقاضای واقعی به هیچوجه در سطحی نبود که چنین افزایشهایی را توجیه کند. در حوزه ورقها نیز این روند کاملاً مشهود بود. ورق گرم ۲ میلیمتر رول در کمتر از سه روز از ۶۱۰ هزار ریال به ۶۵۰ هزار ریال در کارخانه رسید؛ یعنی افزایشی که عمدتاً ریشه در مدیریت عرضه و اثرات مستقیم نرخ ارز داشت. در بازار آزاد نیز قیمت ورق روغنی، گالوانیزه و رنگی با رشد قابل توجهی همراه شدند؛ رشدی که در اغلب موارد نه بر اساس تغییرات بنیادی، بلکه عمدتاً تحت تأثیر موج تورمی ناشی از دلار شکل گرفت. این وضعیت در حالی رخ داده که در بازارهای جهانی میلگرد و ورق تغییرات معمولاً محدود بوده است. برای مثال، میلگرد صادراتی ترکیه تنها ده دلار افزایش داشت و میلگرد چین حتی دو دلار کاهش قیمت ثبت کرد. اما بازار ایران همیشه به نسبت دلار حساستر بوده و این حساسیت در دورههای بیثباتی ارزی دوچندان میشود.
پیامدهای زنجیرهای نوسانات ارز؛ از تولید تا مصرف
افزایش نرخ ارز تنها قیمت آهن آلات را بالا نمیبرد؛ بلکه ساختار هزینهای تولیدکنندگان را نیز دستخوش تغییر میکند. بخش قابل توجهی از تجهیزات، قطعات، مواد افزودنی و حتی بخشی از الکترود گرافیتی با نرخ ارز تأمین میشود و جهش دلار عملاً هزینه تولید را به صورت دومینویی افزایش میدهد. از سوی دیگر، افزایش قیمت مقاطع مختلف باعث کاهش قدرت خرید ساختوساز و پروژههای عمرانی شده است. در شرایطی که تقاضای واقعی کاهش یافته، افزایش قیمتها بیشتر جنبه روانی دارد و همین امر بازار را شکننده میکند؛ چرا که هر موج اصلاحی در نرخ ارز میتواند قیمتها را وادار به عقبنشینی کند. در نهایت، نوسانات اخیر این پیام را برای فعالان بازار دارد که آینده بازار آهنآلات تا اطلاع ثانوی بیش از هر متغیری به مسیر نرخ ارز وابسته خواهد بود و تحلیلگران باید بهجای دنبال کردن صرفاً قیمت جهانی، وزن بیشتری برای عوامل داخلی و سیاستهای ارزی قائل شوند.











