شباهت فرهنگی بین ایران و بوسنی از بین رفته است
به نقل از خبرگزاری اقتصاد ایران1399/4/21کد خبر 139947684633
صباح الدین شاریج معتقد است ایران و بوسنی شباهت های فرهنگی زیادی دارند که مغفول مانده است. او درباره وقایع سربرنیتسا و راهپیمایی مارش میرا حرفهای زیادی دارد
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران ، صباحالدینشاریجیکی از آن افرادی است که درستجاییکه باید باشد، حضور دارد. گاهی درلباسیک رزمنده جان بر کف که با روی دست گرفتن هستی و زندگیاش هرقدرهم تنهاوغریبباشند دوشادوش دیگر مدافعان شهر از هویت، باورها و خاک سرزمینش دفاع میکند و گاه با عنوانمحققو پژوهشگر مؤسسه تحقیقات جنایات ضد بشریت که خستگی ناپذیر مطالعه میکند، دست بهتحقیقمیزند و دست به قلم میشود تا اجازه ندهد تاریخ ملی و ایمانی آب و خاکشسهمموریانه زمان شود و صد البته بهوقتشدر جای استادحقوقبینالملل دلسوز دانشگاه سارایوو که با صبر و حوصله در گوش نسل جوانکشورشقصههایی از ایمان، استقامت،اعتماد به نفسوخود باوریمیگوید.
شاریجبه همان اندازه که ذهنی مملو از اطلاعات ارزشمند دارد رویی گشاده برای به در اختیار دیگرانقرار دادناین اطلاعات دارد. باوجودمشغلههای فراوان و درگیری دکترشاریجبه مقدمات رونمایی کتابی ارزشمنددر خصوصجنگ بوسنی، با بزرگواری وحمایتجنابامجد جاودان امکان زدنپلیبرایمان میسر شد تا به کمک آن به بهانهفرا رسیدنبیست و پنجمین سالگرد نسل کشیسربرنیتسا پایکلامپربارشاریجکه به شیرینی بهفارسیبیان میشود بنشینیم و درباره بوسنی بپرسیم و بشنویم و بیشتر بیاموزیم.
در ابتدا لطفاً برای ما کمی در مورد کشور بوسنی و هرزگوین، دین، زبان و نژاد مردم این کشور و چگونگی تولدش بعد از فروپاشی یوگسلاوی بفرمائید.
کشور بوسنی و هرزگوین از نظر جغرافیایی در جنوب شرقی اروپا و درشبه جزیرهبالکانقرارگرفته است و از سال 1992 از طرف جامعه بینالملل به عنوان کشوری مستقل شناخته میشود که متأسفانه از همان سال مردم بوسنی با دوتجاوزشدید رو به شدند و جنگی خونین در آن روی داد کهدر نهایتمنجر به یک نسل کشی غمانگیزشد. یکی از طرف کشور صربستان و دیگری از طرف کشورکروواسی. توضیح ساختار اجتماعی پیچیده بوسنی برای کسانی که با این کشور آشنایی ندارند کمی پیچیدگی دارد. در بوسنی سهقومیتداریم.قومبوشنیاکه مسلمان هستند، کرواتها که مسیحی کاتولیک هستند و صربها که مسیحیت ارتودوکس هستند. به غیر از اینها قومیتهای دیگری از جمله یهود نیز در بوسنیوجوددارند و همین بافت چندقومیتیمردم یک کشور که در کمتر کشوری با این درصد جمعیت چنین ترکیب دینی و قومی متفاوتی دیده میشود و تقریباً در اروپا نادر است، شرایط راخاصو پیچیده میکند. البتهقبلاز جنبش ملی گرایی در اروپا درقرنهجدهم هم در بوسنی همین ترکیب قومیوجودداشتاماچون مسائل نژادی اهمیتخاصی درهویت مردم نداشت و تمام کسانی که در بوسنی زندگی میکردند به عنوان مردم بوسنی شناخته میشدند،مشکلخاصیوجودنداشت.اماتقریباً ازقرنهجدهم و آغازقرننوزدهم با موج ملی گراییروبهرو شدیم به شکلی که ارتودوکسهای بوسنی تحت تأثیرفعالیتکلیسایصربیخودشان را به عنوان صرب شناختند و آنها که کاتولیک بودند خودشان را با تبلیغات ملیگراییکروواسیبه عنوان کرواتها شناختند. تا اینجای کار همدردسر سازنبود و طبیعتاً هرکس میتواند آزادی دینی و نژادی داشته باشد ولی گرفتاری بوسنی که منجر به جنگ و نسل کشی شد از آنجاشروعشد که دو همسایه بوسنی یعنی صربستان و کرواسی با بحثهایی مثل صربستان بزرگ یا کرواسی بزرگ برای خودشان حق تصرف بخشهایی از بوسنی که مردم همقومیتبا خودشان در آنها زندگی میکردند را قائل شدند و در این میانقوممسلمان یابوشنیاکهقبلاز جنگاکثریتنسبی را داشتند به عنوان مانع یا مشکلی برای آنها به حساب میآمدند. در زمان حکومتهای کمونیستی این ملی گرایی آتش زیر خاکستری بود که با فروپاشی زنجیرهای کشورهای بلوک شرقی به دنبال فروپاشی شوروی از جمله یوگسلاویسابقیعنی یوگسلاوی سوسیالیستی، مثل زخمی سرباز کرد و آرزوهای دیرینهشعلهکشید و رؤیای تشکیل کشورهای بزرگ صربستان یا کرواسی با کشورگشایی وتجاوزجان گرفت.
وضعیت و شرایط مسلمانان در بدو استقلال بوسنی چگونه بود؟
باید به این مسأله اشاره کنم که در یوگسلاویسابقمسلمانان به عنوان یکنژادصاحبملیتشناخته نمیشدند. یعنی برخلافسایرمردم که برای خود یک هویت ملی مستقل قائل بودند، دین عنصر اصلی هویت مسلمانان بود و دیگران نیز آنها را تحت همین عنوان یعنی مسلمان میشناختند و مسلمانان نمیتوانستند خود را با عنوان مستقل بوسنیایی یابوشنیابشناسند. تنها به واسطه استقلال بوسنی بود که این امکان فراهم شد تا مسلمانان هم بتوانند سوای هویت دینی، به یک هویت ملیدستیابند.
از نظرتسلیحاتیو امکانات هم با وجودی کهطبقدکترین دفاعی یوگسلاوی کمونیستی تمام مردم برای تشکیل یک ارتش مردمی بهصورتمجزا از ارتش مسلح شده بودند، میتوان گفت که مسلمانان هیچ چیز نداشتند. ایده مسلحبودنمردم ایده دفاع خوبی از یوگسلاویسابقبود تا درصورتمواجهیوگسلاوی با یکتجاوزبیرونی تمام مردم یک ارتش شوند و از یوگسلاویحمایتکننداماتمامسلاحمردمیبوسنیقبلازشروعتجاوزبه این کشور توسط ارتش یوگسلاویسابقجمع آوریو بهصربستانمنتقل شدهبود. در نتیجه مسلمانان هیچ سلاحی نداشتند. به غیر از اینمسالهسازمان ملل در سال 1992 یک تحریمتسلیحاتیبه کشورهای یوگسلاویسابقتحمیل کرده بود که با توجه به اینکه کرواسی و صربها به راحتی میتوانستندسلاحوارد کننددر واقعفقطمسلمانها تحریم شده بودند. تمام تلاشاولینرئیسجمهور بوسنی و هرزگوین علی عزت بگوویچ بر این بود که با گفتوگواز جنگ جلوگیری کند تا جمهوریهای یوگسلاوی به شکلی مسالمتآمیزاز هم جدا شونداماصربستان تمام این تلاشها را بر هم زد و وضعیتاجتنابناپذیری برای مردم بوسنی بهوجودآورد و رویاروییاتفاق افتادکه یک طرف آن صربهای کاملاًمسلطبودند و یک طرف مردم بوسنی که بدونسلاحو سازماندهی در یک شرایط بسیار بحرانیقرارگرفته بودند.
در ابتدا لطفاً برای ما کمی در مورد کشور بوسنی و هرزگوین، دین، زبان و نژاد مردم این کشور و چگونگی تولدش بعد از فروپاشی یوگسلاوی بفرمائید.
کشور بوسنی و هرزگوین از نظر جغرافیایی در جنوب شرقی اروپا و درشبه جزیرهبالکانقرارگرفته است و از سال 1992 از طرف جامعه بینالملل به عنوان کشوری مستقل شناخته میشود که متأسفانه از همان سال مردم بوسنی با دوتجاوزشدید رو به شدند و جنگی خونین در آن روی داد کهدر نهایتمنجر به یک نسل کشی غمانگیزشد. یکی از طرف کشور صربستان و دیگری از طرف کشورکروواسی. توضیح ساختار اجتماعی پیچیده بوسنی برای کسانی که با این کشور آشنایی ندارند کمی پیچیدگی دارد. در بوسنی سهقومیتداریم.قومبوشنیاکه مسلمان هستند، کرواتها که مسیحی کاتولیک هستند و صربها که مسیحیت ارتودوکس هستند. به غیر از اینها قومیتهای دیگری از جمله یهود نیز در بوسنیوجوددارند و همین بافت چندقومیتیمردم یک کشور که در کمتر کشوری با این درصد جمعیت چنین ترکیب دینی و قومی متفاوتی دیده میشود و تقریباً در اروپا نادر است، شرایط راخاصو پیچیده میکند. البتهقبلاز جنبش ملی گرایی در اروپا درقرنهجدهم هم در بوسنی همین ترکیب قومیوجودداشتاماچون مسائل نژادی اهمیتخاصی درهویت مردم نداشت و تمام کسانی که در بوسنی زندگی میکردند به عنوان مردم بوسنی شناخته میشدند،مشکلخاصیوجودنداشت.اماتقریباً ازقرنهجدهم و آغازقرننوزدهم با موج ملی گراییروبهرو شدیم به شکلی که ارتودوکسهای بوسنی تحت تأثیرفعالیتکلیسایصربیخودشان را به عنوان صرب شناختند و آنها که کاتولیک بودند خودشان را با تبلیغات ملیگراییکروواسیبه عنوان کرواتها شناختند. تا اینجای کار همدردسر سازنبود و طبیعتاً هرکس میتواند آزادی دینی و نژادی داشته باشد ولی گرفتاری بوسنی که منجر به جنگ و نسل کشی شد از آنجاشروعشد که دو همسایه بوسنی یعنی صربستان و کرواسی با بحثهایی مثل صربستان بزرگ یا کرواسی بزرگ برای خودشان حق تصرف بخشهایی از بوسنی که مردم همقومیتبا خودشان در آنها زندگی میکردند را قائل شدند و در این میانقوممسلمان یابوشنیاکهقبلاز جنگاکثریتنسبی را داشتند به عنوان مانع یا مشکلی برای آنها به حساب میآمدند. در زمان حکومتهای کمونیستی این ملی گرایی آتش زیر خاکستری بود که با فروپاشی زنجیرهای کشورهای بلوک شرقی به دنبال فروپاشی شوروی از جمله یوگسلاویسابقیعنی یوگسلاوی سوسیالیستی، مثل زخمی سرباز کرد و آرزوهای دیرینهشعلهکشید و رؤیای تشکیل کشورهای بزرگ صربستان یا کرواسی با کشورگشایی وتجاوزجان گرفت.
وضعیت و شرایط مسلمانان در بدو استقلال بوسنی چگونه بود؟
باید به این مسأله اشاره کنم که در یوگسلاویسابقمسلمانان به عنوان یکنژادصاحبملیتشناخته نمیشدند. یعنی برخلافسایرمردم که برای خود یک هویت ملی مستقل قائل بودند، دین عنصر اصلی هویت مسلمانان بود و دیگران نیز آنها را تحت همین عنوان یعنی مسلمان میشناختند و مسلمانان نمیتوانستند خود را با عنوان مستقل بوسنیایی یابوشنیابشناسند. تنها به واسطه استقلال بوسنی بود که این امکان فراهم شد تا مسلمانان هم بتوانند سوای هویت دینی، به یک هویت ملیدستیابند.
از نظرتسلیحاتیو امکانات هم با وجودی کهطبقدکترین دفاعی یوگسلاوی کمونیستی تمام مردم برای تشکیل یک ارتش مردمی بهصورتمجزا از ارتش مسلح شده بودند، میتوان گفت که مسلمانان هیچ چیز نداشتند. ایده مسلحبودنمردم ایده دفاع خوبی از یوگسلاویسابقبود تا درصورتمواجهیوگسلاوی با یکتجاوزبیرونی تمام مردم یک ارتش شوند و از یوگسلاویحمایتکننداماتمامسلاحمردمیبوسنیقبلازشروعتجاوزبه این کشور توسط ارتش یوگسلاویسابقجمع آوریو بهصربستانمنتقل شدهبود. در نتیجه مسلمانان هیچ سلاحی نداشتند. به غیر از اینمسالهسازمان ملل در سال 1992 یک تحریمتسلیحاتیبه کشورهای یوگسلاویسابقتحمیل کرده بود که با توجه به اینکه کرواسی و صربها به راحتی میتوانستندسلاحوارد کننددر واقعفقطمسلمانها تحریم شده بودند. تمام تلاشاولینرئیسجمهور بوسنی و هرزگوین علی عزت بگوویچ بر این بود که با گفتوگواز جنگ جلوگیری کند تا جمهوریهای یوگسلاوی به شکلی مسالمتآمیزاز هم جدا شونداماصربستان تمام این تلاشها را بر هم زد و وضعیتاجتنابناپذیری برای مردم بوسنی بهوجودآورد و رویاروییاتفاق افتادکه یک طرف آن صربهای کاملاًمسلطبودند و یک طرف مردم بوسنی که بدونسلاحو سازماندهی در یک شرایط بسیار بحرانیقرارگرفته بودند.
در پرونده جنگ بوسنی نامهای زیادی به میان میآید. لطفاً برای ما از نقش یا تأثیر سیاستهای کلیسای شرق، کشورهای اروپایی و آمریکا بفرمائید.
من در این زمینه مطالعات زیادی داشتهام وموضوعبسیار گستردهای است. کلیسای ارتودوکس یعنی کلیسای شرقی نقش کلیدی در تولد ایدئولوژیصربیداشت. به طوری که میتوان گفت موتور ایدئولوژیک جنگ بوده است. کلیسای ارتودوکس جنگ علیه بوسنی را جنگ علیه اسلام مطرح و مردم خود را با این ادعا به جنگ علیه بوسنی ترغیب میکرد. به علاوه با این ادعا که آنها علیه اسلام، مسلمانها، ترکها میجنگند و میخواهند از ورود اسلام به اروپا جلوگیری کنند تبلیغ و همراهی کشورهای اروپایی را جلب میکرد. درباره کرواتها هم همینطور بود. اگرچه کلیسای کاتولیک کمتر در این مسأله دخالت کردامارهبر کرواتها رسماً روی اینمسأاهمانور میداد که من سد و مانع ورود اسلام به اروپا هستم. ما از اتفاقات پشت پردهخبرنداریماماآنچه درظاهرمیدیدم این بود که واتیکان و پاپ از بوسنی به عنوان یک کشور مستقل طرفداری میکردند و درباره جلوگیری از جنگ و درگیریصحبتمیکردند. حتی واتیکان در رأی مثبت کرواتهای بوسنی به استقلال کشور نقش مثبتی ایفا کرد.امامسأله اینجاستکه باشروعجنگ حتی کشورهایی که از استقلال بوسنیحمایتکرده بودند مثل انگلیس، فرانسه و آلمان نمیخواستند از این خونریزی، جنگ وتجاوزجلوگیری کنند. یعنی چون بحث اسلام در بوسنی مطرح بود یک بازی سیاسی بین کشورهای غربی حتی سازمان ملل در جریان بود. در اروپا از زمان خروج عثمانیها از بالکان و اروپا بحثی تحت عنوان مسأله شرقی مطرح است. جانکلاماین مسأله این است که مسلمانان باید از اروپا اخراج شوند. درقرننوزدهم و آغازقرنبیستم و آغاز جنگهای بالکانی، دو میلیون مسلمان در بالکان کشته، اخراج یا سرکوب شدند و یک پاک سازی نژادی انجام گرفت. از بلغارستان، از صربستان از یونان، از مقدونیه و …فقط نزدیک به یک میلیون مسلمان در بلغارستان ناپدید شدند. صربستان هم کاملاً پاک سازی شد. شهرهایی مثل بلگراد واوژیتسه. این مسأله شرقی در فرهنگ اروپاوجوددارد.به همین دلیلدرشروعجنگ دیگر کشورهای غربی نمیخواستند وارد بحث شوند و یا با تعلل بسیار به این مسأله پرداختند. آن هم بعد از اینکه افکارعمومیجهان و اروپا با تجربه جنگ جهانی دوم با مردم بوسنی هم ذات پنداری کردند و جامعه بینالمللمجبورشد وارد بحث شود. آن همفقطبه شکل مذاکرات، گفت وگو، تصویبقطعنامهها.
با توجه به اینکه به بیست و پنجمین سالگرد نسل کشی سربرنیتسا رسیدهایم کمی هم به جنایات صربها و کرواتها در بوسنی بپردازیم. چه بر مسلمانان بوسنی گذشت؟ لطفاً کمی برایمان از مهاجرت غیرنظامیها، تخریب مساجد و مراکز فرهنگی، تجاوز و نسلکشیهای بیرحمانهای که در بوسنی اتفاق افتاد بفرمائید.
اولیننکتهای که باید بر آن تأکید کنیم این است که جنایتهای مرتکب شده در بوسنی جنایتهایی سازمان دهی شده بودند. صربها در سیاستهای خود این را تعریف کرده بودند که صربها نمیتوانند با مردم یا اقوام دیگر زندگی کنند. در نتیجه وقتی وارد شهرهایی میشدند که جمعیت آن بهصورتحداکثری مسلمان بودند، مثل خیلی از شهرهای شرق بوسنی که جمعیت مسلمانان در آنها بیش از پنجاه تا شصت درصد بود و در خود سربرنیتسا بیش از شصت درصد جمعیت مسلمان بودند، برای تشکیل حکومتخود حکمبه نیست شدن مسلمانان با اخراج یا کشتار میدادند. برنامه تعریفشدهشاناین بود که شهرهای درجوارمرز 50 کیلومتری صربستان و بوسنی در شرق بوسنی باید پاکسازی شود. یک پاکسازی کامل قومی. و نهفقطمردم که تمام آثار فرهنگی دینی و مسلمانان باید از بین میرفت. صربها درطولسهو سالو نیم ششصد مسجد را در بوسنی ویران کردند. با بولدوزر قبرستانهای مسلمانها را از بین میبردند تا اصلاً اثری از حضور فیزیکی مسلمانان در آن شهرهابرجاینماند. و از همه دردناکتر اینکه برای ایجادرعب و وحشتو به زنانتجاوزمیکردند. تا به امروز هیچکس نتوانسته استتعداددقیقزنانیکه موردتجاوزقرارگرفتند را محاسبه کند.تعدادزیادی از این زنان ترجیح میدهند حرفی نزنند و با اینوجودآمار تقریبی این زنان قربانی چیزیحدود50 هزار نفرتخمینزده میشود که اسناد و مدارکتجاوزبه 22 هزار نفر از آنها باشهادتخودشان مستند ومستدلاست. این آمارتکاندهندهای به اندازهای است که برایاولینبار در تاریختجاوزبه زنان به عنوان جنایت جنگی شناخته و محکوم میشود. بررسی همه این موارد نشان میدهد که همه چیزسازماندهی شدهبود. این سناریو یعنی سناریو قتل،تجاوز، تخریب وتهدیدشهر بعد از شهر، در هر منطقهای که به اشغالشان در میآمد تکرار میشد. از آوریل 1993 درگیریهای متفرقه با کرواتها هم به دنبالتجاوزآشکار کرواسی به بوسنی به یک جنگتمام عیارتبدیل میشود. به گونهای که از آن روز مردم بوسنی در حال جنگ با دو دشمنقدرتمندبودند. نیروهای کرواسی تمام اقدامات صربها راتقلیدو پیاده میکردند. البته ابعاد جنایات کرواتها به سه دلیل کمتر از صربهاست.اولاینکهتعدادمسلمانانی که در شهرهایی با مرز مشترک با کرواسیقرارداشتند کمتر بود، دومین عامل توان نظامی کرواتها بود که از صربها کمتر بود. سومین عامل به آگاه شدن نسبی افکارعمومیجهان نسبت به شرایط جاری در بوسنی بر میگردد وآخرینو اصلیترین عامل اینکه در زمانشروعتجاوزکرواتها ارتش بوسنیشکل گرفتهبود و اجازه نمیداد آنهابه سرعتصربها جلو بروند و مناطقمختلفرا اشغال کنند. شکلگیریارتش مردمی بوسنی باوجودتوزیننامتوازن امکانات و شرایط عامل مؤثری درکنترلجنگ بود با اینوجودحمله کرواسی باعث شده بود مردم بوسنی در محاصره کاملقراربگیرند و این محاصره مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده بود که گرسنگی و قحطی سرآمد آنها بود. منطقهسربرنیتسا منطقهبزرگ و وسیعی بود که نیروهای مردمی و ارتش بوسنی توانسته بودند آن را به عنوان یک منطقه آزاد بزرگ حفظ کنند که در آستانه متصل شدن به مناطق آزاد مرکزی بود. شهری کهقبلاز جنگ یکی از پیشرفتهترین و بهترین شهرهای یوگسلاویسابقبه حساب میآمد وحدود14 هزار نفر جمعیت داشت.اماتجاوزصربها و وادار بهمهاجرتکردنمسلمانانی که میخواستند شهرهایشان مثلفوچا، میشل گراد،وورنیکرا به صربستانالحاقکنند باعث شد جمعیت زیادی از پناه جویان به سمت این شهر سرازیر شوند و جمعیت شهر به 40 هزار نفر برسد که شرایطش از شهرهایقرون وسطیهمبدتربود. اینجا نکتهحائزاهمیتیوجوددارد و آن نکته این است که همیشه بحث نسل کشی که حقیقتاًحائزاهمیت هم هست مطرح میشودامابحثمقاومتاین مردم کمترمورد توجهقرارمیگیرد. اینکهچطورمردم این شرایط راتحملمیکردند و مبارزه میکردند. بیش از چهل هزار نفر در یک شهر 14 هزار نفریقریببه چهار سال در محاصره کامل زندگی کردند. این یک آمار مستند است که شهرستانژپا، یک منطقه روستا مانند کهقبلاز جنگ دو هزار و پانصد نفر جمعیت داشت و در زمان جنگ دوازده هزار نفر را در خودجای دادهبود؛ در تمامطولباوجودتمام مشکلات جنگ مثل گرسنگی، قحطی و فشار جنگ هیچ مورد بزهکاری ندارد. یعنی هیچ جرمی در این روستااتفاقنیفتاد. این شگفتآوراست! شرایط مردم سربرنیتساجوریبود که حتی کسی توان تصور آن را ندارد. خیلیها توی خیابان زندگی میکردند و حتی سقف بالایسرآنها نبود. درکلاین زمان محاصره که تقریباً دو سالی بهطولانجامیدفقطدو بار محموله غذایی به این شهر رسید. صربها آشکارا درباره این قضیه برنامهریزیکرده بودند که باید با فشار، گرسنگی، بمبباران، جنگ روانی زندگی را برای مردمغیرقابل تحملکنند. با اینوجودنتوانستندمقاومتمردم را در هم بشکنند و اینمقاومتمردم یک حماسه ماندگار وفراموش نشدنیاست.
با توجه به اینکه به بیست و پنجمین سالگرد نسل کشی سربرنیتسا رسیدهایم کمی هم به جنایات صربها و کرواتها در بوسنی بپردازیم. چه بر مسلمانان بوسنی گذشت؟ لطفاً کمی برایمان از مهاجرت غیرنظامیها، تخریب مساجد و مراکز فرهنگی، تجاوز و نسلکشیهای بیرحمانهای که در بوسنی اتفاق افتاد بفرمائید.
اولیننکتهای که باید بر آن تأکید کنیم این است که جنایتهای مرتکب شده در بوسنی جنایتهایی سازمان دهی شده بودند. صربها در سیاستهای خود این را تعریف کرده بودند که صربها نمیتوانند با مردم یا اقوام دیگر زندگی کنند. در نتیجه وقتی وارد شهرهایی میشدند که جمعیت آن بهصورتحداکثری مسلمان بودند، مثل خیلی از شهرهای شرق بوسنی که جمعیت مسلمانان در آنها بیش از پنجاه تا شصت درصد بود و در خود سربرنیتسا بیش از شصت درصد جمعیت مسلمان بودند، برای تشکیل حکومتخود حکمبه نیست شدن مسلمانان با اخراج یا کشتار میدادند. برنامه تعریفشدهشاناین بود که شهرهای درجوارمرز 50 کیلومتری صربستان و بوسنی در شرق بوسنی باید پاکسازی شود. یک پاکسازی کامل قومی. و نهفقطمردم که تمام آثار فرهنگی دینی و مسلمانان باید از بین میرفت. صربها درطولسهو سالو نیم ششصد مسجد را در بوسنی ویران کردند. با بولدوزر قبرستانهای مسلمانها را از بین میبردند تا اصلاً اثری از حضور فیزیکی مسلمانان در آن شهرهابرجاینماند. و از همه دردناکتر اینکه برای ایجادرعب و وحشتو به زنانتجاوزمیکردند. تا به امروز هیچکس نتوانسته استتعداددقیقزنانیکه موردتجاوزقرارگرفتند را محاسبه کند.تعدادزیادی از این زنان ترجیح میدهند حرفی نزنند و با اینوجودآمار تقریبی این زنان قربانی چیزیحدود50 هزار نفرتخمینزده میشود که اسناد و مدارکتجاوزبه 22 هزار نفر از آنها باشهادتخودشان مستند ومستدلاست. این آمارتکاندهندهای به اندازهای است که برایاولینبار در تاریختجاوزبه زنان به عنوان جنایت جنگی شناخته و محکوم میشود. بررسی همه این موارد نشان میدهد که همه چیزسازماندهی شدهبود. این سناریو یعنی سناریو قتل،تجاوز، تخریب وتهدیدشهر بعد از شهر، در هر منطقهای که به اشغالشان در میآمد تکرار میشد. از آوریل 1993 درگیریهای متفرقه با کرواتها هم به دنبالتجاوزآشکار کرواسی به بوسنی به یک جنگتمام عیارتبدیل میشود. به گونهای که از آن روز مردم بوسنی در حال جنگ با دو دشمنقدرتمندبودند. نیروهای کرواسی تمام اقدامات صربها راتقلیدو پیاده میکردند. البته ابعاد جنایات کرواتها به سه دلیل کمتر از صربهاست.اولاینکهتعدادمسلمانانی که در شهرهایی با مرز مشترک با کرواسیقرارداشتند کمتر بود، دومین عامل توان نظامی کرواتها بود که از صربها کمتر بود. سومین عامل به آگاه شدن نسبی افکارعمومیجهان نسبت به شرایط جاری در بوسنی بر میگردد وآخرینو اصلیترین عامل اینکه در زمانشروعتجاوزکرواتها ارتش بوسنیشکل گرفتهبود و اجازه نمیداد آنهابه سرعتصربها جلو بروند و مناطقمختلفرا اشغال کنند. شکلگیریارتش مردمی بوسنی باوجودتوزیننامتوازن امکانات و شرایط عامل مؤثری درکنترلجنگ بود با اینوجودحمله کرواسی باعث شده بود مردم بوسنی در محاصره کاملقراربگیرند و این محاصره مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده بود که گرسنگی و قحطی سرآمد آنها بود. منطقهسربرنیتسا منطقهبزرگ و وسیعی بود که نیروهای مردمی و ارتش بوسنی توانسته بودند آن را به عنوان یک منطقه آزاد بزرگ حفظ کنند که در آستانه متصل شدن به مناطق آزاد مرکزی بود. شهری کهقبلاز جنگ یکی از پیشرفتهترین و بهترین شهرهای یوگسلاویسابقبه حساب میآمد وحدود14 هزار نفر جمعیت داشت.اماتجاوزصربها و وادار بهمهاجرتکردنمسلمانانی که میخواستند شهرهایشان مثلفوچا، میشل گراد،وورنیکرا به صربستانالحاقکنند باعث شد جمعیت زیادی از پناه جویان به سمت این شهر سرازیر شوند و جمعیت شهر به 40 هزار نفر برسد که شرایطش از شهرهایقرون وسطیهمبدتربود. اینجا نکتهحائزاهمیتیوجوددارد و آن نکته این است که همیشه بحث نسل کشی که حقیقتاًحائزاهمیت هم هست مطرح میشودامابحثمقاومتاین مردم کمترمورد توجهقرارمیگیرد. اینکهچطورمردم این شرایط راتحملمیکردند و مبارزه میکردند. بیش از چهل هزار نفر در یک شهر 14 هزار نفریقریببه چهار سال در محاصره کامل زندگی کردند. این یک آمار مستند است که شهرستانژپا، یک منطقه روستا مانند کهقبلاز جنگ دو هزار و پانصد نفر جمعیت داشت و در زمان جنگ دوازده هزار نفر را در خودجای دادهبود؛ در تمامطولباوجودتمام مشکلات جنگ مثل گرسنگی، قحطی و فشار جنگ هیچ مورد بزهکاری ندارد. یعنی هیچ جرمی در این روستااتفاقنیفتاد. این شگفتآوراست! شرایط مردم سربرنیتساجوریبود که حتی کسی توان تصور آن را ندارد. خیلیها توی خیابان زندگی میکردند و حتی سقف بالایسرآنها نبود. درکلاین زمان محاصره که تقریباً دو سالی بهطولانجامیدفقطدو بار محموله غذایی به این شهر رسید. صربها آشکارا درباره این قضیه برنامهریزیکرده بودند که باید با فشار، گرسنگی، بمبباران، جنگ روانی زندگی را برای مردمغیرقابل تحملکنند. با اینوجودنتوانستندمقاومتمردم را در هم بشکنند و اینمقاومتمردم یک حماسه ماندگار وفراموش نشدنیاست.
یک ماهقبلاز حمله اصلی، صربها عملیاتیشروعکردند تا واکنش نیروهای سازمان ملل را بسنجند. چون درظاهراین تهدیدوجودداشت که درصورتنقض شرایط، ناتو به آنها حمله خواهد کرد. در این عملیات دو تا از دیدهبانهای هلندی را از بالایبرجکهایدیدهبانی بهاسارتدر آوردند و با خود بردنداماهیچ اتفاقی نیفتاد. روزپنجمجولای نیروهای ارتش بوسنی با توجه به تحرکات صربها با نیروهای سازمان مللمذاکرهکردند و گفتند شهر سربرنیتسا در معرض هجوم صربهاقراردارد و اگر شما نمیتوانید ازشهردفاعکنیداجازه بدهید خودمان این کار را بکنیمامابا وعده چه اتفاقی خواهد افتاد اگر کاری نکنند و گفتند اگر شما اقدام نمیکنید ما دفاع کنیم ولی گفتندلازم نیستفردا ناتو حمله خواهد کرد بازگردانده شدند. عملیات نیروهای بوسنی لغوصبحفردا یعنی 6 جولای صربها عملیات خود را آغاز کردند. با ورود از غرب سربرنیتساتعداددیگری از نیروهای هلندی سازمان ملل را هم دستگیر و بدون اعمال هیچ خشونتی به یک هتل و نزد آن دو نفر دیگر منتقل کردند و ماشین،لباسوتجهیزاتاین نیروها را تصاحب کردند. فرمانده نیروهای هلندی هم دستور دادبه منظورحفظ جانافرادمنتقل شدههیچ اقدامی علیهصربهاانجام نگیرد. تا دهم جولای فرماندههلندی نیروهایدیدهبانحاضردر منطقهدستروی دست گذاشت و در توجیه تحرکات صربها گفت که آنهافقطشهر را به محاصره در آوردهاند! دهم جولای رسید و صربها با بهرهگیری از انفعال سازمان ملل وارد شهر شدند.بالاخرهنیروهایهلندیدرخواست حمله ناتو را کردند، حتی چند هواپیما از سمت ناپولی ایتالیا بلند و وارد منطقه شداماهیچکس به آنها دستوری نداد و بازگشتند. یک بار هم هواپیماهای ناتو چند بمب دردشتیرهاکردند و بدون ایجاد هیچ تلفات و خسارتی منطقه را ترک کردند. مسلمان بودن مردم بوسنی از یک طرف و رابطه خوب اروپاییهابه خصوصفرانسویها با صربهااز طرف دیگرباعث شده بود تا سازمان خودش را غرقکاغذ بازیکند ودست دستکند. زنان، بچهها و پیرمردها به سمتمقرسازمان ملل که امروز بهقبرستانپوتوچاریتبدیل شدهاستفرارکردند و بیشتر مردها در منطقهای به نامشوشنیاریتجمعکردند. مردانی کهفقطحدودیک سوم از آنها مسلح و ارتشی بودند و بقیه همه غیرنظامی محسوب میشدند. دوازده تا پانزده هزار مرد گرد هم آمده برایمقابلهبرایصربهایک ستون نظامی به پیشروی نیروهای مسلحارتشیبهطولچند کیلومتر تشکیل دادند که نفراولستون بیست کیلومتر جلوتر ازآخریننفر بود که هنوز حرکتنکردهبود. چیزی نمیگذرد که بخش انتهایی ستون کهافرادغیرنظامی بودند به کمین صربها میافتاد وحدود500 نفر از آنهاقتل عاممیشوند. بخشاولستون هم که به خاطرطولستون بیخبر از سرنوشت نفرات آخربودهاند بعدازمواجهبا صربها نفر به نفر توسط صربهایی خود را نیروهای سازمان ملل معرفی میکردند و بالباسو ماشینهای این سازمان پیش آمده بودندشکارمیشوند و با وعده نیروهای به اصطلاح سازمان ملل سلاحشان را زمین میگذراند و با کامیونهایی به استادیوم شهر منتقل میشوند.از طرف دیگرصربها با استفاده از تجهیزاتی که از نیروهای سازمان ملل بهسرقتبوده بودند خودشان را به عنوان نیروهای دیدهبانجا زده، وارد جمعیت زنان و کودکان سرگردان شدند و از جمعیتحدودبیست و پنج هزارنفریگرد آمدهدر آنجا تمام مردان یعنیحدوددو تا سه هزار نفر ذکور، از پسرهای دوازدهسالهتا پیرمردهای هشتاد ساله را جدا کردند. خاطرات حاضران در آن جمعوحشتناکوتکاندهنده است.تجاوزبه زنان، جدا کردن فرزندان از مادران، شکنجههای بی دلیل و… بعد از جداسازی زنان و کودکان برای انتقال به مناطق مسلمان نشین سوارکامیونهایسرباز و مردان جدا منتقل شدند.
بعد از این جداسازی ظرف چهار روز کشتار اصلی انجام میگیرد و تمام مردهایدستگیر شدهکه تعدادشان بالغ بر هشت هزار نفر بوده استقتل عامو در گورهایدسته جمعیدفن میشوند. تا به امروز پیکر نزدیک به هفت هزار نفر از این شهدا تفحص وباقی ماندهاینتعدادتا هشت هزار و سیصد و هفتاد و دو نفر همچنان مفقود هستند کهبعیداست امکان دستیابیبه ابدانشان میسر شود.
در سالهای اخیر شاهد این هستیم که کلاه آبیهای هلندی سازمان ملل میخواهند انفعال خود و سازمان رهبری کنندهشان را تحت عنوان اینکه برای حفظ جان گروگانها به موقع عکس العمل نشان ندادند توجیه کنند، نظر شما درباره این بهانه تراشی چیست؟
صربهانهفقطدر این موردبلکهقبلاز این هم چند بار نیروهای سازمان ملل را گروگان گرفته بودند و این مسأله دیگر روالی عادی در منطقه شده بود و نمیتوانند ادعا کنند با ایناتفاقغافلگیر شدند. آن هم در شرایطی که در مواردقبلیمواردقبلیگروگانها را به ستون میبستند و از آنها عکس میگرفتند و با تهدیداتیباجخواهی میکردندامادر خصوصاین مورد حتی تهدیدی هم در کار نبود و 32 نفردست گیرشده به یک هتلمنتقل شدهبودند.حقیقتاین است که هلندیها با پیش کشیدن بحث گروگانگیری میخواهند بهانه تراشی کنندامااینحرفتوجیه پذیر نیست. چونقبلاز ایناتفاقهم عملکرد آنها و سازمان ملل تأثیرگذار نبود. تمام سارمان اینها توجیهاتی است که برای آرام کردن مردم خودشان گفتهاند.
رای تبیین مسئله در نظر ذهنهای کنجکاو بفرمائید آیا مسلمانان هم در قبال جنایات صربها و کرواتها دست به اقدامات مشابه میزدند که امروز عدهای میخواهند حوادث پیش آمده را روند اجتناب ناپذیر یک جنگ قلمداد کنند؟
بعد از جنگ با روندیروبهرو هستیم که میخواهد برای تبرئه خود بگوید همه در ارتکاب جنایت برابر بودند. این در حالی است که آمار و ارقام و مستندات عینی به گونهای است که کسی نمیتواند چیزی را زیر سوال ببرد یا اتهامی بزند. شاید یک نفر درطولجنگ در جاییسرخود ازسرخشم وعصبانیتی دستبه اقدامی زده باشدامانه تنها از طرف مسلمانان هیچ جنایت سازمان دهی شدهای انجام نگرفته و در دادگاه لاهه هیچ حکمی علیه مسلمانان صادر نشده است که حتی همین حالا و با وجودی که بسیاری از جوانان سربرنیتسا میدانندقاتلاعضای خانوادهشان در کدام منطقه بوسنی و حتی در کدام خانه زندگی میکندامامتعرض او نمیشوند. بع
اخبار مربوط به (سازمان ملل) را دنبال کنید:
باید اقدام فوری مشترک کشورها برای مقابه با تخریب سرزمینی انجام گیرد
تاکید روسیه و چین برآتشبس کامل وارسال فوری کمکهای انسانی به غزه
ایران میتواند با صدور خدمات فنی و مهندسی در توسعه سریلانکا مشارکت کند
واژه شناسی این خبر (سازمان ملل): ▲
سازمان ملل متحد(به انگلیسی: United Nations) (اختصاری UN) یک سازمان بیندولتی برای حفظ امنیت و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملتها است. سازمان ملل متحد بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بیندولتی در جهان است. اعضای این سازمان تقریبا شامل همه کشورهای مستقلی میشود که از نظر قوانین بینالمللی به رسمیت شناخته شدهاند. تنها واتیکان که عضویت در سازمان ملل را نپذیرفته و تایوان (جمهوری چین) که عضویتش پس از عضویت جمهوری خلق چین لغو شد، در سازمان ملل متحد عضو نیستند. مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، و دیگر دفترهای رسمی آن در ژنو، نایروبی، وین و لاهه جای دارد.
(واژه سازمان ملل از دانشنامه آزاد ویکیپدیا)
- قیمت طلای 18 عیار امروز پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403، 0.513 درصد کاهش داشت
- قیمت سکه گرمی امروز پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403، 1.449 درصد کاهش داشت
- قیمت یورو (مرکز مبادلات ارزی) امروز ، 0.061 درصد کاهش داشت
- بوشهر با 2 تکانه در صدر جدول تکانه های کشور در چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403
- شاخص USDINR امروز 0.07 درصد افزایش را تجربه کرد - چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403