شعلهور شدن پرچم آزادی: داستان کاوه و فریدون و نبرد جاودانه با ظلم ضحاک

در ادبیات کهن ایران، داستان کاوه و فریدون نمادی از پیروزی خیر بر شر و عدالت بر ستم است. این داستان در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است. ضحاک، پادشاه ستمگر و ظالمی بود که به خاطر رفتار خشن و دیکتاتورمآبانهاش، در میان مردمان به بدی شهرت داشت. او بر شانههایش دو مار داشت که نمادی از شیطان و شرارت بودند و هر روز مغز دو جوان را برای تغذیه آنها قربانی میکرد. در این زمان کاوه، آهنگری شجاع و جسور به پا خاست. کاوه که همه فرزندانش به دست ضحاک کشته شده بودند، دیگر تاب تحمل ظلم و ستم او را نداشت. او با فریادی بلند و با بیان نارضایتیهای خود، مردم را به مبارزه با ضحاک فراخواند.
کاوه پیشبند چرمی آهنگری خود را بر سر چوبی بست و آن را به نشانهٔ قیام و اعتراض به هوا برد. این پرچم که بعدها به نام درفش کاویان مشهور شد، نمادی از آزادی و عدالت گردید. فریدون، جوانی دلیر و نترس که از نسل فرمانروایان پیشین بود، با پیوستن به قیام کاوه و جمعآوری نیروهای مختلف، به مبارزه با ضحاک پرداخت. همبستگی میان کاوه، فریدون و مردم منجر به نبردی تاریخی شد. آنها در نهایت موفق به برکنار کردن ضحاک از قدرت شدند و او را در کوه دماوند به بند کشیدند. روز پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک نه تنها به عنوان نمادی از توانایی اتحاد و مقاومت در برابر ظلم شناخته میشود، بلکه یادآور اهمیت جسارت و فداکاری برای دستیابی به عدالت و آزادی نیز هست.
این داستان همچنان به عنوان بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی ایرانیان باقی مانده است و نسلهای آینده را به مقاومت در برابر ظلم تشویق میکند.