پیام رسان ایتا

گروه اجتماعی1404/4/818کد مقاله 14044609 دقیقه برای مطالعه

آمار تلخ و واقعی عقب ‌ماندگی ذهنی در ایران؛ چه کسی پشت پرده این بحران خاموش است؟

آمار عقب ‌ماندگی ذهنی در ایران، به‌ راستی تلخ و تکان ‌دهنده است؛ نه فقط به خاطر تعداد بالای مبتلایان، بلکه به دلیل عمق پنهان ‌کاری، نبود حمایت ‌های کافی و غفلت از این واقعیت اجتماعی! بر اساس بررسی آماری انواع عقب‌ماندگی ذهنی ، بیش از یک میلیون نفر در کشور با درجاتی از ناتوانی ذهنی زندگی می‌ کنند، اما بخش زیادی از آن‌ ها هرگز به ‌درستی شناسایی نشده‌ اند. بسیاری از این افراد در سکوت و انزوا، بدون امکانات آموزشی، درمانی یا حمایتی، تنها رها شده ‌اند.


این آمار هنگامی تکان ‌دهنده‌ تر می‌ شود که بدانیم بخش قابل ‌توجهی از این اختلالات با مداخلات ساده ‌ای مانند غربالگری نوزادان، مشاوره ژنتیک پیش از ازدواج یا آموزش والدین قابل پیشگیری بوده‌ اند. اما کمبود مراکز تخصصی، ضعف در سیاست‌ گذاری و نگاه شرم‌ آلود به ناتوانی ذهنی، باعث شده بسیاری از این فرصت‌ ها از دست برود. این بحران خاموش، نه تنها زندگی افراد مبتلا را مختل کرده، بلکه خانواده‌ هایشان را درگیر مشکلات شدید روحی، اجتماعی و مالی کرده است. واقعیت این است که بی ‌توجهی به این آمار، بی‌ توجهی به آینده انسانی و اخلاقی جامعه ماست.

 

بررسی آماری انواع عقب‌ماندگی ذهنی
بررسی آماری انواع عقب‌ماندگی ذهنی

جدیدترین آمار واقعی عقب ماندگی ذهنی در ایران

عقب‌ماندگی ذهنی، یا به تعبیری دقیق ‌تر "ناتوانی ذهنی"، یکی از مسائل مهم و نسبتاً مغفول‌ مانده در حوزه سلامت روان و اجتماعی در ایران است. طبق آمار رسمی سایت WHO، میزان شیوع این وضعیت در کشور حدود ۴ نفر در هر هزار نفر جمعیت گزارش شده است، که به نظر می ‌رسد این رقم پایین‌ تر از واقعیت جامعه باشد. منابع بین ‌المللی NIH و برخی مطالعات مستقل نشان می ‌دهند که شیوع ناتوانی ذهنی معمولاً بین 1 تا 3 درصد جمعیت کل است؛ بنابراین، بر اساس جمعیت حدود ۸۵ میلیونی ایران، می ‌توان انتظار داشت که بین ۸۵۰ هزار تا ۲.۵ میلیون نفر با درجات مختلفی از ناتوانی ذهنی زندگی کنند.   
با این حال، واقعیت تلخ این است که بسیاری از این افراد هرگز شناسایی، ثبت یا حمایت نمی ‌شوند. دلایل متعددی در این زمینه نقش دارد. دلیل اول، نبود زیر ساخت‌های غربالگری و تشخیصی فراگیر به ‌ویژه در مناطق محروم یا روستاها است که هنوز هم فکر درستی برای این بحران نشده است. انگ اجتماعی شدید نسبت به معلولیت ذهنی در فرهنگ عمومی ایران باعث می ‌شود خانواده‌ ها از ثبت رسمی کودک یا فرد دارای اختلال خودداری کنند. در نتیجه، شمار واقعی افرادی که با مشکلات ذهنی زندگی می‌ کنند، به مراتب بیش از آن چیزی است که در آمارهای رسمی سازمان بهزیستی یا وزارت بهداشت ایران آمده است.

عقب‌ماندگی ذهنی در ایران، بحران ناپیدایی است که آمارهای تلخ آن به‌ندرت مورد توجه جدی قرار می‌گیرد. روند رو به افزایش این اختلال در میان کودکان و نوجوانان، زنگ خطری برای آینده اجتماعی کشور است. عواملی همچون ضعف نظام غربالگری، شرایط نامطلوب اقتصادی، تغذیه ناکاف

ارتباط عوامل زیستی و بیماری ها و مشکلات عقب ماندگی ذهنی

از سوی دیگر، بر اساس برخی گزارش ‌های England ، عوامل زیستی مانند کم‌ کاری تیروئید نوزادی، ازدواج‌ های فامیلی، سوء تغذیه مادر در دوران بارداری، و عوامل محیطی مثل فقر، آلودگی یا مصرف مواد مخدر در خانواده، نقش مهمی در افزایش خطر ناتوانی ذهنی در ایران دارند. به ‌طور مثال، کم‌کاری تیروئید نوزادی، اگر در زمان مناسب تشخیص داده نشود، می ‌تواند به عقب‌ماندگی شدید ذهنی منجر شود. به همین دلیل، برنامه‌ های غربالگری تیروئید که از سال ۱۳۸۴ آغاز شده‌ اند، نقش مهمی در پیشگیری از موارد قابل کنترل داشته ‌اند، اما هنوز هم پوشش کامل ندارند.   
همچنین، خدمات حمایتی برای این افراد بسیار محدود است. نه تنها مراکز توانبخشی کافی وجود ندارد، بلکه بسیاری از خانواده‌ ها از نظر مالی، اجتماعی یا روانی توان مراقبت و آموزش مناسب برای فرزندان دارای ناتوانی ذهنی را ندارند. این واقعیت‌ ها همه گواهی است بر وضعیت بحرانی و نادیده‌ گرفته‌ شده‌ای که نیاز به توجه فوری، سیاست‌ گذاری دقیق و سرمایه‌گذاری اجتماعی دارد.

بررسی آماری انواع عقب‌ماندگی ذهنی

ارزیابی های Embase  مشخص کرده است، عقب‌ماندگی ذهنی ( ناتوانی ذهنی) در ایران، همانند سایر کشورها، به طور کلی بر اساس شدت اختلال به چهار نوع تقسیم می‌ شود: خفیف، متوسط، شدید و عمیق. هر یک از این دسته ‌ها ویژگی‌ های خاص خود را دارد و از نظر فراوانی نیز در جامعه نسبت متفاوتی را به خود اختصاص می‌دهد. بررسی آماری این انواع در ایران به ما کمک می ‌کند تا تصویر واقعی‌تری از گستره این اختلال در کشور داشته باشیم.

  •     عقب‌ماندگی ذهنی خفیف (Mild Intellectual Disability): حدود ۸۰ تا ۸۵ درصد افراد دارای ناتوانی ذهنی در این گروه قرار می‌ گیرند. این افراد معمولاً توانایی یادگیری مهارت‌ های ابتدایی خواندن، نوشتن و حساب را دارند و در صورت حمایت خانوادگی و آموزشی، می ‌توانند زندگی نسبتاً مستقلی داشته باشند. در ایران، بسیاری از این افراد شناسایی نمی ‌شوند یا در آمار رسمی ثبت نشده ‌اند، چرا که علائم آن ‌ها در مقایسه با دیگر درجات، کمتر آشکار است. به همین دلیل، رقم واقعی این گروه احتمالاً بسیار بیشتر از آمار ثبت‌شده است.
  •     عقب‌ماندگی ذهنی متوسط (Moderate): حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل موارد را شامل می‌ شود. این افراد توانایی یادگیری مهارت ‌های پایه ‌ای زندگی و برقراری ارتباط اجتماعی را دارند، اما معمولاً به آموزش‌ های ویژه نیاز دارند. سازمان بهزیستی در ایران، بیشتر تمرکز خود را بر این گروه و گروه‌ های شدید و عمیق قرار داده است، چرا که نیازهای حمایتی آن‌ ها ملموس‌تر است.
  •     عقب‌ ماندگی ذهنی شدید (Severe): حدود ۳ تا ۴ درصد موارد را شامل می ‌شود. این افراد نیاز به مراقبت مداوم دارند و توانایی بسیار محدودی در برقراری ارتباط، خودیاری و آموزش ‌پذیری دارند. بیشتر افراد این گروه در مراکز خاص نگهداری یا توسط خانواده ‌ها در خانه مراقبت می‌شوند.
  •     عقب‌ماندگی ذهنی عمیق (Profound): کمتر از ۱ درصد افراد در این گروه قرار دارند. این دسته با شدیدترین شکل ناتوانی ذهنی همراه است. افراد این گروه تقریباً به ‌طور کامل وابسته به مراقبت‌های ۲۴ ساعته هستند و معمولاً اختلالات جسمی و حرکتی شدید نیز همراه دارند.

  بررسی آماری در ایران نشان می ‌دهد که بیشترین فراوانی مربوط به نوع خفیف است، اما تمرکز حمایتی نظام رفاهی کشور عمدتاً بر گروه‌ های متوسط تا عمیق است. این امر باعث می ‌شود افراد با ناتوانی‌ های خفیف به حال خود رها شوند، در حالی که می‌ توان با مداخلات به‌ موقع، آن‌ ها را به زندگی نیمه‌ مستقل یا حتی مستقل هدایت کرد. به دلیل نبود آمار به ‌روز و تفکیک‌شده، اطلاع دقیق از نسبت‌های رسمی دشوار است، اما تخمین ‌های جهانی تقریباً با وضعیت ایران همخوانی دارد.

چه عواملی پشت پرده این بحران خاموش است!

طبق مطالعاتی که در سایت WebMD گردآوری شده است، بحران خاموش عقب‌ماندگی ذهنی در ایران نتیجه‌ مجموعه ‌ای از عوامل زیستی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی است که در کنار هم باعث گسترش، پنهان ‌سازی و بی ‌توجهی به این پدیده شده ‌اند. این بحران خاموش نه ‌تنها به‌خاطر شمار قابل ‌توجه افراد مبتلاست، بلکه به‌ دلیل کم‌ توجهی ساختاری و فرهنگی به آن است که آن را به یک معضل مزمن و نادیده‌ گرفته ‌شده تبدیل کرده است.

  •     ازدواج فامیلی بدون بررسی های اولیه: یکی از مهم‌ ترین عوامل، ازدواج ‌های فامیلی است که در بسیاری از مناطق ایران به ‌عنوان عرف پذیرفته شده و همچنان رایج است. این نوع ازدواج‌ ها احتمال بروز اختلالات ژنتیکی را افزایش داده و می ‌تواند منجر به ناتوانی ‌های ذهنی در نسل بعدی شود. 
  •     مشکلات تغذیه: فقر تغذیه ‌ای مادران باردار و نبود دسترسی به مراقبت‌ های دوران بارداری در مناطق محروم، از دلایل مهم دیگر هستند که به رشد ناقص مغز جنین یا اختلالات عصبی منجر می ‌شوند.
  •     عدم آگاهی کامل: ناآگاهی عمومی و انگ اجتماعی شدید نسبت به عقب ‌ماندگی ذهنی، باعث می ‌شود بسیاری از خانواده ‌ها از ترس قضاوت دیگران، کودک یا فرد دارای ناتوانی را مخفی کنند یا حتی از پیگیری درمان و توان ‌بخشی صرف‌نظر کنند. این پنهان ‌کاری، آمار واقعی را کاهش می‌ دهد و مانع از سیاست‌ گذاری دقیق می‌شود.
  •     سیستم ضعیف نظام غربالگری: ضعف نظام غربالگری و آموزش پیشگیرانه، به‌ ویژه در روستاها و مناطق حاشیه ‌نشین، باعث می‌ شود موارد قابل پیشگیری مانند کم‌کاری تیروئید نوزادی یا آسیب‌ های زمان تولد شناسایی نشوند.

در نهایت، کمبود مراکز تخصصی، بودجه حمایتی ناکافی و فقدان برنامه‌ های فراگیر آموزش خانواده موجب می‌ش ود بسیاری از این افراد از چرخه‌ آموزش، توان ‌بخشی و زندگی مستقل باز بمانند و در انزوا یا فقر شدید زندگی کنند. تمام این عوامل، پشت ‌پرده بحران خاموش عقب ‌ماندگی ذهنی در ایران هستند.

مزایای وجود مراکز تخصصی کارآمد

وجود مراکز تخصصی کارآمد در زمینه پیشگیری، تشخیص و توان ‌بخشی ناتوانی ‌های ذهنی، یکی از مؤثرترین راهکارهای مقابله با بحران عقب‌ ماندگی ذهنی در هر جامعه ‌ای، از جمله ایران است. این مراکز می‌ توانند با ارائه خدمات منسجم و علمی، نقش کلیدی در شناسایی زودهنگام اختلالات، کاهش عوامل خطر، ارتقای سطح آگاهی خانواده‌ ها و فراهم کردن شرایط توان ‌بخشی ایفا کنند. در واقع، چنین مراکزی نه تنها به درمان و حمایت از افراد مبتلا کمک می‌کنند، بلکه در مرحله پیشگیری نیز بسیار مؤثر هستند و می‌توانند از تولد هزاران نوزاد با ناتوانی ذهنی جلوگیری کنند.   
یکی از مزایای مهم وجود این مراکز، شناسایی زودهنگام اختلالات ذهنی در نوزادان و کودکان است. با استفاده از برنامه ‌های غربالگری دقیق مانند سنجش تیروئید، ارزیابی رشد شناختی و پیگیری تکامل کودک، این مراکز می ‌توانند اختلالات را در مراحل اولیه تشخیص دهند. تشخیص به ‌موقع، به‌ویژه در سنین پایین، شانس موفقیت در درمان یا کاهش شدت ناتوانی را به‌شدت افزایش می ‌دهد.   
همچنین این مراکز می‌ توانند آموزش‌ های لازم را به والدین ارائه دهند. بسیاری از اختلالات ذهنی به ‌دلیل ناآگاهی خانواده‌ ها نسبت به نشانه‌ ها یا عوامل خطر ایجاد می ‌شود. مراکز تخصصی می ‌توانند با مشاوره‌ های ژنتیک پیش از بارداری، آموزش تغذیه سالم در دوران بارداری و آشنایی والدین با علائم اولیه ناتوانی ذهنی، گام بلندی در پیشگیری بردارند.   
از سوی دیگر، مراکزی مثل مرکز تخصصی دکتر دشتله متخصص بلع با تیم قوی و سابقه فعالیت بالای خود با ارائه خدمات توان ‌بخشی، گفتاردرمانی، کاردرمانی و آموزش مهارت ‌های زندگی، می‌ توانند کودکان مبتلا را به سطحی از استقلال و عملکرد اجتماعی برسانند که بدون این حمایت ‌ها ممکن نبود. این موضوع نه تنها کیفیت زندگی فرد را بالا می ‌برد، بلکه فشار روانی، مالی و اجتماعی وارد بر خانواده را کاهش می‌دهد.

نقش اقتصاد در  ارزیابی عقب ماندگی ذهنی 

ClinicalTrials  مشخص کرده است از نظر اقتصادی، پیشگیری از بروز ناتوانی ذهنی یا کاهش شدت آن، بسیار کم ‌هزینه‌تر از نگهداری مادام ‌العمر افراد دارای ناتوانی شدید است. مرکز تخصصی دکتر دشتله می ‌تواند با اقدامات علمی و هدفمند، از وارد آمدن هزینه ‌های بلند مدت به خانواده‌ ها و نظام سلامت کشور جلوگیری کند.   
در نهایت، وجود چنین مراکزی به ارتقای آگاهی عمومی جامعه نیز کمک می‌ کند. وقتی جامعه با مسئله ناتوانی ذهنی به‌ درستی آشنا شود، انگ اجتماعی کاهش یافته و شرایط برای مشارکت اجتماعی افراد دارای ناتوانی فراهم می ‌شود. این امر به عدالت اجتماعی و همبستگی انسانی نیز کمک می ‌کند.

بر اساس بررسی‌ها، بیش از یک میلیون نفر در ایران با درجاتی از ناتوانی ذهنی زندگی می‌کنند، اما بسیاری از آن‌ها هرگز به‌درستی شناسایی نمی‌شوند. عواملی مانند ضعف نظام غربالگری، ازدواج‌های فامیلی، سوء تغذیه مادران در دوران بارداری و شرایط اقتصادی نامطلوب به افزایش این آمار کمک می‌کنند. همچنین، انگ اجتماعی نسبت به ناتوانی ذهنی و عدم آگاهی عمومی باعث پنهان‌کاری و کاهش ثبت آمار واقعی می‌شود.

اقداماتی مانند غربالگری نوزادان، مشاوره‌های ژنتیک پیش از ازدواج، و آموزش والدین درباره نشانه‌ها و عوامل خطر ناتوانی ذهنی می‌توانند در پیشگیری از این اختلالات مؤثر باشند. همچنین، ایجاد مراکز تخصصی برای شناسایی زودهنگام اختلالات و ارائه خدمات حمایتی و آموزشی می‌تواند به کاهش موارد ناتوانی ذهنی کمک کند.

وجود مراکز تخصصی کارآمد می‌تواند با ارائه خدمات منسجم و علمی به شناسایی زودهنگام اختلالات، کاهش عوامل خطر و ارتقای آگاهی خانواده‌ها کمک کند. این مراکز همچنین می‌توانند آموزش‌های لازم را به والدین ارائه دهند و با خدمات توان‌بخشی، کیفیت زندگی افراد مبتلا را بهبود بخشند و فشارهای اجتماعی و مالی را بر خانواده‌ها کاهش دهند.


برای مشاهده کد تصویری اینجا ضربه بزنید
ثبت نظر
خوانندگان و همراهان پایگاه خبری قدیری نیوز، علاوه بر ثبت نظر، پیشنهادات و یا سوالات خود می توانید با ورود به گفتگوی زنده خبری در پیام رسان پایگاه خبری، مستقیما با سایر مخاطبین که هم اکنون در پیام رسان آنلاین هستند درباره موضوعات خبری تبادل نظر کنید. برای استفاده نیازی به ثبت نام ندارید.